رذائل اخلاقی
امام حسن علیه السلام:
الغَفلَةُ تَرکُکَ المَسجِدَ، وطاعَتُکَ المُفسِد.
غفلت آن است که مسجد [رفتن براى نماز]را ترک کنى و از تبهکار فرمان برى.
بحار الأنوار: ۷۸/۱۱۵/۱۰
امام حسن علیه السلام:
الرّاغِبُ فیها عَبدٌ لِمَن یَملِکُها.
دنیاخواه، بنده دنیادار است.
کنز العمّال: ج ۱۶ ص ۲۱۴ ح ۴۴۲۳۶ نقلاً عن ابن النجّار
امام حسن علیه السلام:
إذا سَمِعتَ أحَدا یَتَناوَلُ أعراضَ النّاسِ فَاجتَهِد أن لایَعرِفَک.
هر گاه شنیدى شخصى آبروى مردم را مى ریزد، بکوش تا تو را نشناسد.
همان، ج ۷۴، ص ۱۹۸
مهر | دین و اندیشه | پنجشنبه، 01 تیر 1402 - 10:40
تولیت مدرسه علمیه قائم (عج) چیذر گفت: مومن کسی است که هنگام غضب از حق خارج نمی شود چرا که غضب آتشی زیر خاکستر در قلب انسان است که با کنار رفتن خاکسترها در قلب انسان افروخته میشود.
خلاصه خبر
پس خود غضب آثار و برکات بسیاری دارد.
اثر دیگر غلبه غضب بر انسان این است که گاهی شدت غضب به حدی است که جان انسان غضبناک را در همان حال غضب میگیرد؛ گویا انسان با دست خویش، خود را بکشد.
گاهی در شدت غضب انسان اسرار طرف مقابل را فاش میکند.
و گاه غضب موجب حسد میشود.
گاهی هم از دست رفتن کنترل غضب، موجب عذاب اخروی برای فرد میشود.
در هنگام غضب مرا به یاد آور تا من هم در برابر تو غضب خود را کوتاه کنم»؛ گاهی خدا آنقدر از گناه بندهای غضبناک میشود که هرگز او را نمیپذیرد.
پروردگار میفرماید با اعتماد و توکل بر او و انتقام گیری او، ظالم را رها کن و به او بسپار، زیرا انسان در این دنیا توان انتقام گیری از ظالم را ندارد و چه بسا باعث نابودی خودش شود.
برای جهنم بابی است، که فقط افرادی از آن وارد میشوند که غضب خود را با گناه آرام و خاموش میکنند.
مؤمن کسی است که وقتی غضب کرد، غضب اش او را از حق خارج نکند.
مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 25 اردیبهشت 1402 - 09:39
دین به عنوان یکی از مهمترین منابع اخلاقی میتواند باعث شود که افراد از خشونت دوری و پرهیز کنند.
خلاصه خبر
حضرت امام علی(علیه السلام) در سفارشی به مالک اشتر می فرماید: «ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَیْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًی لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَک أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَکَ»(4)؛ (سپس روزی فراوان بر آنان ارزانی دار، که با گرفتن حقوق کافی در اصلاح خود بیشتر می کوشند، و با بی نیازی، دست به اموال بیت المال نمی زنند، و اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند).روش دیگری که برای جلوگیری از بروز «خشونت» و ظلم و جرم مطرح شده پیشگیری «وضعی» است.
وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَینِ مِنْ رِجالِکُمْ...»(6)؛ (ای اهل ایمان!
به لحاظ علمی انسانهایی که اخلاق مدارند و چارچوبهای اخلاقی برای خود قائلند و بر این اساس تلاش میکنند، این باورها را در زندگی مورد استفاده قرار دهند، ویژگیهای مثبت زیادی را با خود حمل میکنند که یکی از مهمترین آنها خشونت پرهیزی یا دوری از خشونت است.
وی تصریح کرد: سختترین نوع خشونت در کسانی دیده میشود که دین داری را درست فهم نکرده اند، در نتیجه اگر فردی به مبانی اخلاقی پایبند است و منبع اخلاق وی از آموزههای زلال و سرچشمه ای درست یعنی دین گرفته شده، یقیناً هرگز خشونت گرا نخواهد بود و خود این امر یک ملاک است.
مهر | دین و اندیشه | شنبه، 26 فروردین 1402 - 05:28
بخش مهمّی از ناملایمات و نارواییها در میان مردم ناشی از سه خصلت حسد، حرص و دروغ است.
خلاصه خبر
حَدَّثَنا اَبی رَضِیَ اللهُ عَنهُ قالَ حَدَّثَنا عَلیُّ بنُ اِبراهیمَ بنِ هاشِمٍ عَن اَبیهِ عَن اِسماعیلَ بنِ مَرّارٍ عَن یُونُسَ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ یَرفَعُهُ اِلی اَبی عَبدِ الله عَلَیهِ السَّلام قالَ: کانَ فیما اَوصی بِهِ رَسولُ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه عَلیّاً عَلَیهِ السَّلام: یَا عَلیُّ اَنهاکَ عَن ثَلاثِ خِصالٍ عِظامٍ الحَسَدِ وَ الحِرصِ وَ الکَذِب .(۱)
یکی حسد است که موجب میشود که روابط عاطفی انسان با مردم پیرامون خود -هرچه نزدیکتر، بیشتر- به هم بخورد و ناسالم بشود؛ اگر انسان به نزدیکان خود، به برادر خود، به دوست نزدیک خود، به خویشاوند خود، به معاشر خود، همین طور بروید تا افراد گوناگون جامعه و تا هرجایی که دایرهی آشنایی او توسعه دارد، حسد بورزد، روابط عاطفی و قلبی او با این محسودین را ناسالم میکند و خراب میکند.
منشأ بسیاری از نارواییها در ارتباطات اجتماعی عبارت است از حسد؛ یعنی [حسد] یک سرِ بند است، یک ریشه است برای مجموعهای از نارواییها و به دنبال آن، ناکامیها.
وَ الحِرص
حرص این جوری است در انسان؛ وقتی انسان به مال دنیا حریص شد، به مقام دنیا حریص شد، به شهوات دنیوی حریص شد و هدفگیری کرد، دیگر بین راه ملاحظه نمیکند که از این حرکت سریع او چه اتّفاق میافتد، چه چیزهایی خراب میشود، چه چیزهایی میریزد، چه آبروهایی بر باد میرود، چه فضیلتهایی نابود میشود، چه حقهایی پایمال میشود؛ اینها را دیگر انسان ملاحظه نمیکند؛ حرص این است.
مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 28 آذر 1401 - 09:47
خلاصه خبر
هوای نفس چیست؟
ظاهراً واژه هوای نفس (با مفهوم و کاربردی که ما از آن داریم) از اختراعات قرآن است.
اما باز درباره این واژه پرسشهایی مطرح است.
این واژه از ترکیب دو کلمه هوا و نفس تشکیل شده است.
آیا خود این واژه معنای ارزشی منفی دارد و از خود این کلمه برمیآید که مصادیقش بد و زشت است، یا این واژه دلالتی بر این معنا ندارد و قرائن خارجی و عرف خاص است که معنای ارزشی منفی را در این واژه اشراب میکند؟
مثلاً کلمه ترس دلالتی بر اینکه چیز خوب یا بدی است، ندارد و از اینروست که برای مثال، خوف از خدا و عذاب جهنم مطلوب و خوف از مذمت و بدگویی مردم نامطلوب است.
در جایی که مضافالیه یا موصوفی برای این کلمهها ذکر شود و روشن شود که ارزش مثبت یا منفی دارند، در فهم معنا نیز مشکلی ایجاد نمیشود.
این معنا در جایی به کار میرود که فرد به چیزی میل و کشش دارد.
در این واژه هیچ معنای بدی وجود ندارد.
این واژه در نهجالبلاغه نیز به این معنا به کار رفته است.
حضرت پرسیدند: أَ هَوَی أَخِیکَ مَعَنَا؛ [۱] آیا دلش با ما بود؟
در دعاها و مناجاتها نیز کلمه «هوی» درباره محبت خدا به کار رفته است.
حال ببینیم ارزش منفی هوای نفس از کجاست.
حضرت یوسف میفرماید: وَمَا أُبَرِّیءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ.
وقتی کلمه نفس را بررسی میکنیم، میبینیم که نفس در لغت عربی به چند معنا استعمال میشود.
نفس به این معنا درباره همه چیز حتی اشیا به کار میرود و روشن است که این استعمال معنای ارزشی هم نخواهد داشت.
در روایات نیز این معنا زیاد به کار رفته است؛ حاسبوا انفسکم یعنی از خودتان حساب بکشید.
نفس به معنای روح نیز به کار میرود.
نتیجه اینکه نفس در اصل لغت بار ارزشی منفی ندارد و بر چیز بدی دلالت نمیکند.
البته گاهی در مواردی استعمال میشود که از قرائن روشن میشود مصداق بدی منظور است؛ همانند همین آیه شریفه که حضرت یوسف میفرماید: وَمَا أُبَرِّیءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّی.
هر دو نفس است، اما یکی نفس امارة و دیگری نفس مطمئنه.
هوای نفس؛ اصطلاحی اخلاقی
خلاصه کلام اینکه براساس لغت عرب نمیتوانیم بگوییم که در واژه «هوای نفس» معنای بدی وجود دارد.
معنای بدی که ما از این واژه میفهمیم مربوط به عرف اخلاقی است.
کسانی که درباره مبدأ ارزشها و خوب و بد اخلاقی بحث میکنند، اصطلاحی دارند و نفس را در مورد منشأ کارهای بد به کار میبرند، همانطور که عقل را در مقابل این معنا منشأ کارهای خوب میدانند.
عقل و نفس را در مقابل هم قرار میدهند و گاهی به جنگ نفس و عقل تصریح میکنند.
بنابراین واژه هوای نفس یک اصطلاح اخلاقی است و در عرف اخلاقیان معنای بد در آن اشراب شده و در اثر کثرت استعمال در فضای خاصی، این معنای ارزشی را به خود گرفته است.
خود این فضا قرینه است که اینجا نفس در مقابل عقل است، و تبعیت عقل مطلوب و تبعیت از نفس مذموم است.
بنابراین اگر نفس را بهگونهای استعمال کردیم که در مقابل خدا، در مقابل عقل یا در مقابل مبادی خیر قرار گرفت، معنای بد دارد.
هوای نفس شامل چیزهایی میشود که بین انسان و حیوانات مشترک است.
برای مثال وقتی انسان گرسنه میشود، هوای نفس اقتضا میکند که غذا بخورد.
سرّ مطلب این است که در درون انسان کششهای مختلفی وجود دارد.
جنگ نفس و عقل
در عرف علمای اخلاق، به چیزهایی که مانع رسیدن انسان به کمال نهایی میشود هواهای نفسانی میگویند.
یعنی فرضشان این است که کودک ابتدا اگرچه عقل ندارد، نفس دارد؛ خوراک میخواهد، اسباب بازی میخواهد.
از هنگامی که عقل انسان رشد پیدا میکند و خوبی و بدی و زشتی و زیبایی را تشخیص میدهد، چیزهایی که با تکامل حقیقی انسان منافات دارد، بد، زشت و ممنوع میشود.
اینجاست که مسئله جنگ نفس و عقل مطرح میشود.
انسان همیشه نمیتواند هم عقلش را ارضا کند و هم نفسش را.
انسان بیخود انگیزه کار بد ندارد، آن لذت است که انسان را میکشاند و کار خوبش را ترک میکند.
اینجاست که بین عقل و نفس تضاد و جنگ واقع میشود.
دل میگوید این کار را بکن، عقل میگوید نه این آثار بدی دارد.
اینجاست که هوای نفس مذموم میشود.
از آنجا که این نتیجه شرعا مطلوب است، لوازمش نیز مطلوب است و ثواب هم دارد.
هوای نفس مطلوب
گفتند: آب غسل آشیخ مرتضی زاهد است.
مدثر، ۳۸.
باشگاه خبرنگاران | فرهنگی و هنری | جمعه، 25 آذر 1401 - 11:22
امام صادق علیه السلام فرمودهاند: از حسادت کردن به یکدیگر بپرهیزید؛ زیرا کفر، ریشه اش حسادت است.
خلاصه خبر
امام صادق علیه السلام فرمودهاند: از حسادت کردن به یکدیگر بپرهیزید؛ زیرا کفر، ریشه اش حسادت است.
عیبجویی تفحص و جستوجوی عیوب دیگران و بیان آن عیوب در حضور یا پشت سر کسی است. هدف عیبجو از نسبت دادن نقص و عیب به دیگران سرزنش، تحقیر، آبروریزی، مسخره کردن و... است. اصطلاح فارسی عیبجویی با برخی از تعابیر قرآنی مانند لُمَزَه و هُمَزَه و بعضی گناهان مانند غیبت، سخنچینی و تجسس اشتراک و نزدیکی معنایی دارد. عیبجویی از رذایل اخلاقی و حرام است مگر توسط مظلوم درباره ستمگر. در قرآن برخی از زمینههای این صفت مانند بخل، گناه، کفر و ثروتاندوزی ذکر شده و در روایات نیز با تعبیرهای گوناگون به پرهیز از عیبجویی و گناهان مرتبط با آن تأکید گردیده و به بعضی از عواقب آن مانند رسواشدن، دچار شدن به همان عیب، نزدیک شدن به کفر و عذاب در دنیا و آخرت اشاره شده است. عیبجویی در ادبیات فارسی نیز بازتاب داشته است.
گروه اجتماعی: عیبجویی از رذایل اخلاقی است که قرآن با تعبیرهای مختلف از آن نهی کرده و عیبجو را مورد نکوهش قرار داده است. عیبجویی نتیجه عداوت و حسد است به این معنا که اگر کسی کینه دیگری را در دل داشته باشد بهدنبال عیوب او میافتد تا آنها را پیدا و رسوایش کند.