اصول دین نبوت
مهر | دین و اندیشه | پنجشنبه، 21 مهر 1401 - 06:44
هیچگاه کمبود عدد و کثرت دشمنانشان موجب نشد شانه از زیر بار تکلیف خالی کنند «سُمِّیَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَه»؛ هر پیغمبر پیشینی پیغمبر بعدی را معرفی میکرد.
خلاصه خبر
وقتی ایشان در زمین مستقر شدند خدا مقام نبوت هم به ایشان داد تا فرزندانشان را هدایت کنند.
بعد میفرماید «وَ لَمْ یُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَه»؛ بعد از اینکه حضرت آدم قبض روح شد، خدا مردم را تنها و بدون رهبر نگذاشت «مِمَّا یُؤَکِّدُ عَلَیْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِیَّتِهِ وَ یَصِلُ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ۱مَعْرِفَتِهِ»؛ این رهبر واسطهای است بین مردم و بین معرفت خدا.
تا وقتی آدم بود، این واسطهگی را انجام میداد یعنی مردم را با خدا آشنا میکرد «بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَی أَلْسُنِ الْخِیَرَةِ مِنْ أَنْبِیَائِهِ وَ مُتَحَمِّلِی وَدَائِعِ رِسَالَاتِه»؛ خدا آنها را رها نکرد بلکه پیامبرانی پی در پی مبعوث فرمود تا همان نقش را برای معرفت مردم نسبت به خدای متعال ایفا کنند «حَتَّی تَمَّتْ بِنَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ (صلی الله وعلیه وآله) حُجَّتُه»؛ تا نوبت به پیامبر عظیم الشأن اسلام رسید که حجت الهی دیگر بر مردم کاملاً تمام شد.
«وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُه»؛ کار انبیا اتمام حجت بود و بیان راه هدایت و سعادت.
«عَلَی ذَلِکَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاء»؛ این سنت همچنان ادامه داشت.
خطبه اول نهجالبلاغه در موضوع پیغمبر اکرم میفرماید «فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لُِمحَمَّدٍ ص لِقَاءَه»؛ پیغمبر اکرم مردم را که از ضلالت و جهالت نجات دادند، خدا لقاء خودش را برای او انتخاب کرد «وَ رَضِیَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَکْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْیَا»؛ دیگر این دنیا را برای او زیبا و مناسب ندانست «فَقَبَضَهُ إِلَیْهِ کَرِیما»؛ او را بزرگوارانه به سوی خود برد «وَ خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا»؛ ولی چنان نبود که دیگر بساط هدایت برچیده شود.
در بخش دیگر میفرماید «وَ عَمَّرَ فِیکُمْ نَبِیَّهُ أَزْمَاناً حَتَّی أَکْمَلَ لَهُ وَ لَکُمْ فِیَما أَنْزَلَ مِنْ کِتَابِهِ دِینَهُ الَّذِی رَضِیَ لِنَفْسِه»؛ آنقدر به پیغمبر عمر داد ۳؛ که آن دینی را که خدا برای مردم بیان کرده، کامل کند میدانید دین کی کامل شد؟
«وَ أَنْهَی إِلَیْکُمْ عَلَی لِسَانِهِ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَ مَکَارِهَهُ وَ نَوَاهِیَهُ وَ ۴؛ أَوَامِرَهُ»؛ خدا هر چه را دوست میداشت یا مکروه میداشت آنها را به وسیله پیغمبر به مردم تعلیم داد.
این جایی نیست که آدم به یک استثنائاتی بپردازد بگوید: بله، بعضیها خدا بهشان چشم نداده است!
از طرف دیگر ما میبینیم وقتی تعالیم انبیا به وسیله خود مسئولین دینی آن مردم تحریف میشد «وَ مَا إخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْبَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُم »۶؛ خدا باز پیغمبری میفرستاد تا تحریفات گذشتگان را تصحیح کند.
خدای متعال آن قدر عمر به پیغمبر داد که دین خدا را به طول کامل برای مردم بیان کرد.
خدا تدبیرهایی به کار برده که آن چه نیاز ضروری سعادت انسانها در دنیا و آخرت است بوسیله پیغمبر بیان شده و تا روز قیامت باقی خواهد ماند.
چون میدانیم اگر چیز دیگری لازم بود و پیغمبر نفرموده بود، کار خدا ناقص بود و نقض غرض میشد.
مگر خدا انسان را نیافریده بود که راه سعادتش را بشناسد و بپیماید؟
اما بعد از اینکه خدا پیغمبر را فرستاد و اینها را بیان فرمود میفهمم که اینها ضرورت داشته و مخالفتش جایز نیست.
با هواپیما سازی نه کسی به خدا میرسد نه از خدا دور میشود، کافر و مؤمن هر دو میتوانند بهرهمند شوند.
هر چه عقلای عالم بگویند بدون ربا اقتصاد ما نمیچرخد، قرآن میگوید دروغ میگوئید اگر دست بر ندارید اعلان جنگ با خدا دادهاید.
پیغمبر اسلام آمد و همه حقایق را بیان فرمود.
مگر قرآن نفرمود «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیه»؛ خدا پیغمبران را فرستاد تا در امور دینی مردم رفع اختلاف کنند.
آیا باز خدا باید پیغمبری را بفرستد ۷؛ یا نه؟
خدا برای هیچ کتاب آسمانی دیگری چنین ضمانتی نکرده است.
ممکن است کسی اصلاً درصدد تحقیق بر نیاید و خدا را هم انکار کند، چه رسد به اصل دین.
اگر کمبودهایی هست به گونهای نیست که به اساس سعادت دنیا و آخرت انسانها لطمه بزند.
مهر | دین و اندیشه | چهارشنبه، 20 مهر 1401 - 11:12
خدا پیغمبران را میفرستد و حجت را بر مردم تمام میکند، کتابهای آسمانی را نازل میکند اما شیاطین می آیند و این نعمت خدا را خراب میکنند. این شیاطین چه کسانی هستند؟
خلاصه خبر
تشویقشان کند به اینکه خدا پرست باشند و اطاعت خدا کنند.
آنچه ضرورت دارد و اگر نباشد نقض غرض آفرینش میشود این است که بشر بتواند خدا را بشناسد و راه اطاعت و عبادت خدا را یاد بگیرد.
به تعبیر دیگر حکمت خدا ایجاب میکند که پیغمبرانی را بفرستد نه اینکه ما رساله عملیه برای خدا بنویسیم؛ که باید و واجب است پیغمبر بفرستی.
اما خصوصیات معاد جسمانی را با عقل نمیشود اثبات کرد.
یا نه، اینها به عقل ما نمیرسد، خدا خودش باید بگوید.
کسانی هم در مقام جمع برآمدند گفتند: خدا درست فرموده است اما این دیگر تاریخ مصرفش گذشته است.
«لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ ۳»؛ یعنی چی؟
این نفهمیدنها همیشه برای عقل انسان ثابت است.
کمالی که انسان باید برسد کمالی است که در سایه بندگی خدا پیدا میشود.
ویژگیهای پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)
خدا پیغمبران را میفرستد و حجت را بر مردم تمام میکند.
آن هم نه جاهلان و نه ثروتمندان و سیاستمداران؛ بلکه به دست آن کسانی که عالم به آن کتابها هستند «کانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فِیَمااخْتَلَفُوا فِیهِ»؛ بعد میفرماید «وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ بَغْیاً بَیْنَهُم ْ۴»؛ اختلاف در دین بوسیله خود اصحاب کتاب ایجاد شد.
«یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیراً مِمّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ ۵»؛ پیغمبر ما که آمد، خیلی از مطالبی که شما مخفی میکردید افشاء کرد.
حتی «یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ ۶»؛ با دست خودشان مینویسند سپس میگویند از طرف خداست.
یعنی حتی اضافاتی هم علمای اهل کتاب میکردند و به خدا نسبت میدادند.
«فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَی عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّیْطَانِ إِلَی طَاعَتِهِ ۷»؛ خداوند پیامبر را مبعوث کرد تا (بوسیله قرآن) بندگان را از عبادت بتها به عبادت خداوند رهنمون شود و از اطاعت شیطان به پیروی از خداوند «لِیَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ»؛ مردم خدا را بشناسند بعد از آنکه نسبت به او جاهل بودند.
«وَ لِیُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ وَ لِیُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْکَرُوهُ»؛ خلاصه همه تعبیراتی است که مفاد همه اش این است که مردم خداشناس بشوند و ایمان به خدای یگانه بیاورند.
در خطبه ۱۵۹ میفرماید «أَرْسَلَهُ بِحُجَّة کَافِیَة وَ مَوْعِظَة شَافِیَة وَ دَعْوَة مُتَلَافِیَة أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَیَّنَ بِهِ الْأَحْکَامَ الْمَفْصُولَةَ ۸»؛ خدا پیغعمبر را فرستاد با حجت کافی و موعظه شافی و دعوتی که تلافی کند کمبودها را، «ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۹»؛ پیغمبر را فرستاد با حجت عقلی و با موعظه.
«وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ»؛ یک چیزهایی را قاطی دین کرده بودند که بدعت بود اینها را ریشه کن کند این وظایف پیغمبر است.
خطبه ۳۰۱: «فَاِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ بَعَثَ مُحَمَّدً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه»؛ تا آنجا که میفرماید «أَرْسَلَهُ بِالدِّینِ الْمَشْهُورِ… إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَیِّنَاتِ وَ تَحْذِیراً بِالْآیَاتِ وَ تَخْوِیفاً بِالْمثلاًتِ ۱۰»؛ در اثر گذشت زمان و تصرفات شیاطین انس و جن مسائلی بر مردم مشتبه شده بود واقعاً کسانی خیال میکردند که عیسی پسر خداست استدلال هم میکردند.
وقتی آیات قرآن نازل شد بسیاری از اینها حقیقت را شناختند و بسیار شاد شدند که از شادی اشک میریختند «تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ ۱۱»؛ من خودم شاهد بودم در ریودوژانیروی برزیل و در دانشگاهی که برای کاتولیکها بود و جمعی که از اصحاب کلیسا بودند، از ما دعوت کرده بودند، که درباره معارف اسلامی صحبت کنیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ﴿١﴾
ای جامه برخود پوشیده! (۱)
فارس | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 02 مرداد 1401 - 05:14
یک کارشناس مذهبی گفت: رویداد مباهله و انعکاس عظمت اهل بیت علیهم السلام در آن که باعث اثبات حقانیت اسلام شد، میتواند به عنوان پلی در جهت تقریب و در نهایت وحدت اسلامی واقع شود.
خلاصه خبر
مباهله، پلی در جهت وحدت اسلامی
مباهله نبی مکرم اسلام با مسیحیان نجران، از وقایع صدر اسلام است که نه تنها حقانیت اسلام و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به اثبات رسانده؛ بلکه دلیلی است محکم بر فضیلت امیرالمومنین امام علی علیهالسلام، حضرت زهرا و حسنین علیهمالسلام.
مسیحیان باور نمیکردند که پیامبر (ص) با خانوادهاش برای مباهله بیاید
خاتم ادامه داد: براساس منابع تاریخی و روایی شیعه و سنی، رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از مناظره با مسیحیانِ نجران و ایمان نیاوردن ایشان، پیشنهاد مباهله دادند و این پیشنهاد از سوی مسیحیان مورد پذیرش واقع شد؛ اما در روز موعود یعنی در ۲۴ ذیالحجه سال نهم هجری، مسیحیان نجران که توقع نداشتند پیامبر با اهل بیت خود یعنی؛ امیرالمومنین، حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام برای مباهله حضور یابد، با دیدن آن چهرههای نورانی از انجام مباهله خودداری کردند.
وی با بیان اینکه پروردگار عالم نیز در قرآن کریم از این واقعه به بزرگی یاد کرده گفت: خداوند میفرماید: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛ بنابراین، پس از فرارسیدن علم [وحی] به تو، هر کس درباره او [حضرت عیسی علیه السلام]، با تو به چالش برخیزد، به او بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان، و جانهایمان و جانهایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری [تضرّع] کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم.»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ﴿١﴾
ای جامه بر خود پیچیده! (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا﴿١﴾
بگو: به من وحی شده که گروهی از جنّ [به قرآن] گوش دادند و گفتند: همانا ما قرآن شگفت آوری شنیدیم، (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴿١﴾
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم که قوم خود را پیش از آنکه عذابی دردناکبه آنان رسد، بیم ده. (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿٤٨﴾
پس در برابر حکم و قضای پروردگارت [که هلاک کردن تدریجی این طاغیان است] شکیبا باش و مانند صاحب ماهی [یونس] مباش [که شتاب در آمدن عذاب را برای قومش خواست و به این علت در شکم ماهی محبوس شد] و در آن حال با دلی مالامال از اندوه، خدا را ندا داد. (۴۸)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ﴿١﴾
نون، سوگند به قلم و آنچه می نویسند، (۱)
مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 21 تیر 1401 - 14:42
کتاب «نگاهی فرامذهب به زندگی پیامبر مهربانی (ص)، ریحانه رسول (س) و امامان دوازده گانه (ع)» اثر محمدجواد ابوالقاسمی به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۳۴۴ صفحه منتشر شد.
خلاصه خبر
در فصل سوم به عرصههای گوناگون زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) اعم از ولادت، القاب، مقام، ازدواج، روایتها و حکایتهایی از زندگانی حضرت، دانش فاطمه (س)، رحلت رسول اکرم (ص)، فضائل و مناقب حضرت فاطمه زهرا (س)، و نمونهای از سخنان جاویدان فاطمه زهرا (س) میپردازد.
در فصل بعدی، که به زندگانی امام حسین (ع) اختصاص یافته، پس از بیان نکاتی در خصوص ولادت آن حضرت، مقام امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در دوران کودکی، امامت امام حسین (ع)، صبح عاشورا، سخنرانی امام در عصر عاشورا، نماز ظهر عاشورا، فضیلت زیارت امام حسین (ع)، اهداف و فلسفه قیام حضرت، و نمونهای از سخنان جاویدان امام حسین (ع) تبیین شده است.
هفتمین فصل از این کتاب درباره امام محمدباقر (ع) است که به عرصههای مختلفی از زندگی حضرت از جمله امامت امام، فضائل اخلاقی علمی و اجتماعی حضرت، مقام و نهضت علمی ایشان، اهتمام امام باقر (ع) به بزرگداشت عاشورا، شهادت امام (ع)، و نمونهای از سخنان آن حضرت اشاره میشود.
نویسنده در هشتمین فصل از کتاب مذکور که درباره زندگانی امام جعفر صادق (ع) بوده، علم و دانش حضرت، فضائل ایشان، جایگاه علمی و معنویت امام (ع) نزد پیشوایان مذاهب اسلامی، امامت امام، پیدایش مذاهب و مکاتب در زمان آن حضرت، آخرین وصیت امام صادق (ع) به پیروان خود، شهادت امام (ع) و نمونهای از سخنان آن حضرت تبیین کرده است.
فصل بعدی به دوران مختلف زندگی امام حسن عسکری (ع) میپردازد که در این میان به ولادت امام، صورت و سیرت حضرت، دوران امامت، شهادت ایشان، ماجرای جانشین بر حق امام، فرزند آن حضرت، مسئله مهدی (ع) و غیبت آن حضرت، وکلای امام، و نمونه از سخنان جاویدان امام حسن عسکری (ع) اشاره شده است.