بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
تقدیم به قائم آل محمد و امام زمان حضرت مهدی سلام الله علیه و خاندان معصوم و مطهر بزرگوارشان
خدايا هنوز استوانه های ذهن، خالقِ خود را می جويد و با الهام و وحی مالکِ خود، خيال زندگی دارد. گرچه انسانها را به تلاش طلب علم و دانش امر نموده ای، اما هيچ دانشی بی واسطۀ رحمت و عنايت خداوند، متعالی نمی گردد و هيچ رهگذر كوی عشقی بی توجه به خالق خود، معنای عشق را نمی داند. خداوندا! آنگاه كه با بندگی انسان در برابر فرامينت معنای عشق را به او آموختی، تا برای رضايتِ خالقِ خود خدمت نمايد و بُزرگی او را انشاء نمايد و از فضائل اسماء و آفرینش و کارهایِ متعالیِ خداوند توشۀ خرد جمع نمايد و در فضای هندسی وجود، در زمانهای متوالی بخش نمايد و در كرامت خالقِ خود، ضرب نمايد تا از محصولِ آن، در فصل نياز بهره ها جويد، ای خالق یگانه و بی همتا، با عطایای بی انتهایِ احسان و محبتت، عالیترین محاسبۀ رُشدِ خِردمندانه را، در اوج کمالات به تعالی، برای انسانها، تفویض می نمائی.
بارالها، ای صاحب و مالک و مدیر و مدبرِ همۀ هستی، همۀ وجودی كه به بندگانت بخشيده ای، امانتی می باشد در دست بندگانت و گر چه نتوانسته باشند آنطور كه شايستۀ الطافِ خالقِ خود می باشد، پرورشش دهند، اما همیشه به خداوند امیدوارند و اعتماد دارند که پروردگارشان به تعالی آنان را هدایت می نماید و بقدری می پروراند، که در توان بی انتهای علم و حکمت و نور و هدایت و حفاظت و فضل و توانائیش، شایستۀ بزرگی او می باشد، تا انسانها در ناتوانیها و درماندگیها و فراقت، احساس بی كسی و سقوط و تقصير ننمايند و آنگونه كه در شأنِ عبدِ خدا بودن است، به بندگی خالقِ خود به تعالی و کمالات موفق و مؤید شوند.
خدايا! آنگاه كه می درخشی، شيطان از نگاهت نوميد می شود، پس انسانها را چنان یاری ده که تا هميشه حضورت را احساس نمایند و در صراط دینت ثابت قدم و اُستوار باشند، تا شيطان شرمگين از وسوسه گردد و نوميد از اغفال و استحالۀ ايمان بندگانت گردد.
بارالها! همۀ ماهها، ماه پُر فيضِ رحمتِ برکات و هدایتت می باشد، و انسانها همواره عاجز از ترك سفرۀ الطاف بی انتهای اَرزاق و نعمتها و مغفرت و رحمتت می باشند، پس به الطاف عميمت بر محمد و آل محمد درود فرست و همواره انسانها را از الطافت بهره مند نما و اعتقادات و فضائل و بصیرت و دانش و توانمندیها و منزهی آنان را به مرتبه احسَنَ التقویم چنان میزان نما تا همواره شایسته و لایق بهره مندی از ولایتت باشند و بر پاسخ صحیح مجهولاتی که انسانها در بندگی خالقِ خود به آن، نیازمند هستند، چنان آنها را آگاه و روشن نما، که بر دو راهیهای تردید و سرگردانی گرفتار نشوند.
بار الها، صفات اسماء الهیت، در افق ديدگان بندگانت جلوه گری می نمايد و بر غارزدگان، اسارت زمين بارش رحمت می دارد و برای آنان دنيای زيبای حقيقت را به نمايش می گذارد.
خدايا! جام عشق را از ازل، عاشقانت با ياد خالقِ خود نوشيدند و مدهوش از صدای وحی وكراماتش، گشتند و زنگار وَهم و جهل وجود را با رايحۀ نور هدایتِ خداوندِ خویش، پاك نموند.
بار الها، انسانها با كدامين كاسۀ اشك و شكستن ياسِ شك می توانند، به خالق خود، نزديكتر باشند؟ آيا دعای بارش باران بر اين تن از اصل خود باز مانده مستجاب می شود؟ وچگونه تنِ ذهن، به زيور دانايی و حکمت آراسته شود و چگونه تنگیِ خُلق وسینه وجود، به حلم و شرح صدر الهی، آذین گردد و چگونه مي توان در درياي وجود، زورق جود خالقِ خود را را بي بهره از آيات وحي و ایمان و یقین به تدبير عقلِ الهی، در امواج شيطنتها و ناملايماتِ شبانگاهان، به ساحل مقصود به سلامت رساند؟
اي پديد آورندۀ هستی، نگاه مهتابی خالق هستی، آنگاه كه بر خارهای صحرای ضمير خشكيده، بر جانِ روح فرود آید، مرحم جان می شود و جان آدمی را سيراب از نسيم احسانِ نگاه خويش می گرداند.
خدايا! شيطان بر تكبر پيروزی بر ادعای جهل بر تكرار وهم بر انسان تازيد، اما شيطان يارای تازيدن بر عنايات تو ای كريم بخشنده ندارد، آنگاه كه، بندگانت را با آيات وحيت و گفتگوهای حکیمانه ات و چراغ هدايتت و بشير و انذار تاديب كننده و اميد دهنده ات، می پرورانی و بندگانت را، تجلی اسماء جلال خود، در دانش و معرفت و حلم و بصيرت می نمائی، آبشار جود بی منتهای مهرِ خالق هستی، می باشد که بر سرزمین ضمیر انسانها فرمانروائی می نماید.
خدايا! انسانها لبخند زيبای تو را مي بينند، اما دست گل چيدنشان به بلندای کرسی فرمانروائیت نمی باشد، ای خالق بخشایشگر به مهر و بخششت، دستانشان را بگیر و بوسه ای ده تا نورِگلهای لبخند رضایتت را بچينند و وجودشان را با محبت ولایتِ هدایت و عنایات و محافظتت، چنان نما که برای همیشه مُهرِ پایانِ باطلِ زَمهریر نفوذ و احاطه شیطان و آثار آن در طول تاریخ حیات انسانها گردد.
خدايا! آنگاه که روح بزرگت در زبانی ناتوان جريان دارد، بندگانت تبسم مهرت را می بينند، كه بر حرفهای ناقصشان، نگرشی به محبت دارد و آنها را به تعالی و منزهی و کمالات به رأفت مهر و لطافت روح و حکمت علمت می رساند.
بار الها! بندگانت خشنودی پر مهر خالق خود را می بینند، آنگاه كه بر شاديهایشان در توفیق بندگی خدا نمودن پاداش می دهی و راه تعالي را برايشان باز می نمايی و آنها را بسوی دین خود فرا می خواني و از بندگانت می خواهي که از دنيای تاريكی جهل و رذائل بدرآيند و در بهشت فضائل وارد شوند و از چشمۀ نورِ آب حياتِ هدایتت بنوشند و در بوستان و گلستان معرفت وارد شوند و از ميوۀ خِردِ الهی تناول نمايند و طاقچۀ خانۀ دل را، با سبد تزكيه آزين نمايند و گلبانگ اذان را در مدينۀ فاضلۀ وصال به دريای معرفت بشنوند و خداوندِ خود را، ای صاحب جلال و شكوه، با گنجينۀ عقل رُشد یافته و منزهی نفس زکیه، از اعماق قلب سليم، غزل بندگی خالق خود را، بسرایند و در بلندای پرواز با رهيدن از پستيها و رَستن به قلّۀ صالحانت، بر آستانۀ دوست زانو زنند و خداوند خود را آنچنان كه شايسته است به تعالی ياد نمايند.
بار الها، به بزرگيت قسم، بزرگی را بر زبان بندگانت جای ده، تا زبانشان از آنِ خالقِ خود شود و رفتارشان را به زيبايی خواستِ خود، بيارای تا رفتار انسانها با تن پوش نگاه و رهنمودها و فرامينت زيبا شود و به الطاف و عنايات بيكرانت، لحظه ای ذهنیات و نيتها و اعمال آدمیان را، كه همواره تمام وجودِ انسانها را به دنبال خود فرا می خواند، به خود واگذار ننما.
بار الها، بندگانت خالق خود را می ستايند، آنگاه كه ترانۀ معرفتت، بر تار و پود وجودشان چنگ می زند و جان و دلشان را در قنوتِ تعالی خواستگاهیِ متعالیشان، به معراج می رساند و در دستانِ منتظر ياريشان گلبوتۀ اميد می كارد و در قلب پر تپش نگاهشان، شبنم ياس می نشاند و عزمشان را به راهت، استوار می نمايد.
خدايا! زيباييها با فرمانروائیت شروع شد و راه يافتگان با ياد خداوندِ خود سر بلند شدند و زيبا سروش شدند، زيبا نگريستند و زيبا زيستند و زيبا ره يافتند و بر عرش زيبائيها آن همه خوبی و زيبائی را در خالقِ خود، ديدند. آن همه گفتنيها با هدایت خداوندیت، جلا يافت و آن همه رفتار به زيور خواست الهیت، زيبنده گشت و اين همه، يعنی با همۀ خوبيها تجلی یافتن و با همۀ شوكت نشست و برخاست كردن و بر درگاه خالق خود، سجدۀ شُکر نمودن و سپاسگزارِ پروردگارِ مهربانِ خود شدن، که به سببِ عبدِ خدا شدن و اطاعت نمودن از رهنمودها و فرمانهایِ خالق خود و حجت خداوند قائم آل محمد و حجتهای معصوم و چهارده معصوم سلام الله علیهم، خداوند به وادی انسانها شكوه اوج گرفتن بخشيد.
خدايا! انسانها را با خالقِ خود مونس بودن، شرايطش اخلاص و محبت است، و اين همه در عشق به خداوند تجلی می يابد، آنگاه كه بر تمامی راه بی انتها، سايۀ مهر می گسترانی و مجوز اقامۀ نماز و رازو نیاز با خود را به انسانها عطا می نمائی و برای آنها آیات نورت را همراه پیامبران و حجتهای معصومت، نازل می نمائی.
چگونه می توان با خداوند بود و خود را تنها ديد، آنسان كه فطرت انسان، به پاکی نورخالقِ خود سرشته شده باشد و الطاف غنی خداوند، رازق سفرۀ انسانها باشد.
پس ای خداوند بخشندۀ مهربان بر همۀ بندگانت روزی حلال و سلامتی و سعادتمندی ارزانی دار و آنان را بندگانی شاكر و ساعی قرار ده، تا تلاششان به تعالی به شایستگی باشد و نعمتهای فراوان خالق خود را در راه اعتلای رضایتمندی خداوند صرف نمايند.
خداوندا! برقی كه وجود را در خود ذوب می نمايد شعشعۀ نور عشق تو می باشد كه انسانها را در اين وادی رها نمی سازد و اميد را در نهانخانۀ وجود روشن می نماید و در لحظات سبكبالی جسم، حتی با وجود تلفيق روح و جسمِ خاكی، تجلی نور خدا می شود، آنگاه که پروردگارِ بزرگوارِ بی همتا، به الطاف عمیمش، با ظهور و ولایت ِامامِ حیاتِ طیبه، انسانها را تا عرش خوبیهایِ اعلی علیین به تعالی و کمالات و منزهیِ اَحسنَ تقویم، ارتقاء می بخشد.
خداوندا! آسمانی و زمينی بودنِ انسانها، اَهرُم تعادلِ الهيست و انسان برای سلامت در رُشد نيازمند چنين تعادلی می باشد، پس ای خداوند بی همتا، بر حفظ اين تعادل، انسانها را همواره، ياری نما، تا در ورطۀ افراط و تفريط و گمراهی و انحرافات گرفتار نشوند و همواره به نور و هدایت و علم و حکمت و توان الهی، در صراط مستقیمِ دینِ خالقِ خود و حجتهای معصومش بخصوص منجی عالم بشریّت حضرت مهدی موعود سلام الله علیهم، مُستَقَر شوند و همواره در این استقرار، ثابت قدم و پایدار باشند.
امین یا رب العالمین، به حرمت محمداٍ و آله طاهرین. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج صاحب الزمان وجعلنا من خیر انصارهی و اعوانهی و شیعته
گل افشان گل محمدی