در این مطلب به بررسی مسئله آرایش و زیبایی از دیدگاه روایات می پردازیم.
آرایش و زیبایی از منظر روایات
آرایش امری فطری و طبیعی است و حسّ زیبایی دوستی، سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگی بشر شمرده می شود علامه طباطبایی در تفسیر آیه 32 سوره اعراف می فرماید: «خدای متعال در این آیه، زینت هایی را معرفی می کند که برای بندگان ایجاد کرده و گرایش فطری انسان را به سوی آن قرار داده است و روشن است که فطرت جز به چیزهایی که وجود و بقای انسان نیازمند آن است، الهام نمی کند»[1].
این گرایش طبیعی، افزون بر آنکه آثار مثبت روانی در دیگران پدید می آورد، به تحقّق آثار گران بهای روانی در شخص آراسته نیز می انجامد.
آراستن خود و پرهیز از آشفتگی و پریشانی، در نظام فکری و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. ظاهر ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزی و نظافت ظاهری، خود به خود فرد را در نگاه دیگران خوار می سازد و زبان طعن و توهین را به سوی انسان می گشاید. بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا[2]، بهره گیری از مسواک و شانه، معطّر بودن، انگشتر به دست کردن و آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه های روزانه مسلمانان است[3].
حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام بهترین جامه های خود را در نماز می پوشید و در پاسخ کسانی که سبب این کار را می پرسیدند، می فرمود: «انَّ اللّهَ جَمیلْ و یحبُّ الجَمالَ فَاتَجمّلُ لِرَبّی»[4]؛ «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. پس خود را برای پروردگارم زیبا می سازم».
چون انسان به طور فطری زیبایی را دوست دارد، طبیعی است که دنبال زیبایی باشد، چه زیبایی جسمانی و مادی و چه زیبایی معنوی و روحانی.
آنچه در اسلام سفارش شده آن است که:
اولًا، این تمایل، انسان را از حدود مقرّر در شریعت الهی خارج نکند و از این رو، دستور داده است که از نگاه خیره به نامحرم چشم بپوشند.
ثانیاً، این میل فقط در مادیات و زیبایی طلبی جسمانی و مادی منحصر نگردد، بلکه افق فکری خود را تعالی بخشند، به زیبایی های معنوی نیز توجه داشته باشند و هنگام تعارض، زیبایی معنوی مقدّم باشد؛ چنان که در روایات وارد شده است برای ازدواج و انتخاب همسر، همسر زیباروی برگزینید، ولی در عین حال، از ازدواج با «خضراء الدمن» زنان خوش صورت ولی بدسیرت، نهی شده است، بلکه در صورت تعارض صورت خوب (زیبایی ظاهری) با سیرت نیکو (زیبایی معنوی)، سیرت نیکو اولویت دارد.
قرآن کریم با صراحت تمام می فرماید:
وَ لا تُنْکحُوا الْمُشْرِکینَ حَتَّی یؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیرٌ مِنْ مُشْرِک وَ لَوْ أَعْجَبَکمْ أُولئِک یدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهُ یدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یبَینُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ[5]؛
«و با زنان مشرک ازدواج مکنید، تا ایمان بیاورند. قطعاً کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است، هر چند [زیبایی ] او شما را به شگفت آورد. و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند. قطعاً برده با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است، هر چند شما را به شگفت آورد. آنان [شما را] به سوی آتش فرا می خوانند، و خدا به فرمان خود، [شما را] به سوی بهشت و آمرزش می خواند، و آیات خود را برای مردم روشن می گرداند، باشد که متذکر شوند».
در روایات نقل شده است که وقتی پیامبر اسلام برای باز کردن درب خانه می رفتند، موی خود را مرتب می کردند و خود حضرت در توضیح این کار می فرمودند: «مردم حق دارند ما را زیبا ببینند»[6].
از لحاظ معنوی نیز قرآن در توصیف رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ[7].
بنابراین، خداوند زینت و خودآرایی را نهی نمی کند. آنچه در شرع مقدّس ممنوع شده، تبرّج و خودنمایی و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعی است؛ چنان که می فرماید:
وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولی[8].
«تبرّج» برگرفته از «برج» و مقصود از آن ابراز کردن زر و زیور و موارد زینت و زیبایی خود است[9].
مرحوم علّامه طباطبایی در تفسیر المیزان می نویسد: «کلمه تبرّج به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان گونه که برج قلعه برای همه هویداست»[10].
از آنچه گفته شد، روشن می شود که خودآرایی جایز است اما خودنمایی و آشکار کردن زینت در برابر نامحرم ممنوع می باشد، چرا که قرآن از ظاهر ساختن زینت های پنهان مانند جواهرات سینه بند و گردن بند و لباس های نازک که معمولًا زیر چادر از آنها استفاده می شود، نهی کرده است:
وَ لا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها[11]؛
«زنان نباید زینت خود را آشکار کنند مگر آن مقدار که به طور متعارف پیداست».
زنی که خود را آرایش می کند و زینت خود را در معرض تماشای نامحرمان قرار می دهد، در واقع عفت اش را به مخاطره انداخته و بیگانگان را به تماشای خود دعوت می کند.
سقراط دانشمند معروف، به زنی که زینت می کرد که به تماشای شهر رود، گفت: «گمان من این است که تو به تماشای شهر نمی روی بلکه می روی که شهر تو را تماشا کند».[12] بدین ترتیب می بینیم که اسلام از طرفی با دستور الزامی زنان به رعایت حجاب و پوشش و از طرف دیگر با تشویق آنان به استفاده از زیورآلات و زینت ها به شرط عدم تبرح و نمایش زینت ها به نامحرمان، جلوی سوء استفاده را گرفته است تا از این طریق زمینه سلامت روحی و روانی افراد جامعه فراهم گردیده و نظام خانواده مستحکم و پایدار بماند.
پی نوشت ها:
[1] . سید محمدحسین طباطبایى، المیزان، ج 8، ص 79.
[2] . احمد صبور ارودبادى، آیین بهزیستى در اسلام، ج 1، جنس پوشاک، ص 57.
[3] . محمدباقر مجلسى، حلیةالمتقین، صص 91 و 107.
[4] . فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج 3 و 4، ص 673.
[5] . بقره( 2)، آیه 221.
[6] . مهدى مهریزى، آسیبشناسى حجاب، ص 19.
[7] . قلم( 68)، آیه 4.
[8] . فضلبن حسن طبرسى، پیشین، ج 3 و 4، ص 673.
[9] . همان، ج 7 و 8، ص 557.
[10] . سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج 16، ص 335.
[11] . نور( 24)، آیه 31.
[12] . به نقل از: احمد محسنى گرگانى، زیباترین الگوى پوشش در اسلام، اراک، دفتر نماینده مقام معظم رهبرى، 1380، ص 162.