بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
حضرت مهدی عجل الله فرجه می فرمایند :
از خدا بترسيد و تسليم ما باشيد، و امور خود را به ما واگذار كنيد، چون وظيفه ما است كه شما را بي نياز و سيراب نمائيم همان طوري كه ورود شما بر چشمه معرفت به وسيله ما مي باشد و سعي نمائيد به دنبال كشف آنچه از شما پنهان شده است نباشيد.
اِتَّقُوا اللهُ وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّوا الاْمْرَ إلَيْنا، فَعَلَيْنا الاْصْدارُ كَما كانَ مِنَّا الاْيراُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّيَ عَنْكُمْ.
بحارالأنوار، جلد 53، صفحه 191
امام صادق (ع) میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأئمّة الْهُدَی مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّنَا عَنْ دِینِهِ وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِیلِ مِنْهَاجِهِ وَ فَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ یَنَابِیعِ عِلْمِهِ فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّة مُحَمَّد (ص) وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلاَوَةِ إِیمَانِهِ... فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَی وَ الْهَادِی الْمُنْتَجَی وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَی... وَ مُصْطَفًی مِنْ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ سُلاَلَه مِنْ إِسْمَاعِیلَ وَ صَفْوَةِ مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّد (ص)... مُبْرَأً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا...: همانا خدای عزّ و جل به وسیلة ائمّة هدی از اهل بیت پیامبر ما (ص) دینش را آشکار ساخت و علم خود را روشن نمود و برای آنان باطن چشمههای علم خویش را گشود. پس هر که از امّت محمّد (ص) حقّ واجب امام خود را شناسد، طعم و شیرینی ایمانش را بیابد... پس امام همان برگزیدة پسندیده و رهبر محرم اسرار و امیدبخش است... برگزیدة خاندان ابراهیم و اسماعیل و انتخاب شده از عترت محمّد (ص)... از آفتها پنهان و از لغزشها نگهداری شده و از تمام زشتیها معصوم است...» (کلینی، 1407ق.: 203(.
امام صادق (ع) در روایتی در رابطه با وظیفة امام به سدیر فرمودند: «نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ أَمْرِ اللَّهِ نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّه تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِطَاعَتِنَا وَ نَهَی عَنْ مَعْصِیَتِنَا نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَی مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ فَوْقَ الْأَرْضِ: ما (اهل بیت) خزانهدار علم خداییم. ما مترجم امر خداییم. ما مردمی معصوم هستیم که خدای تبارک و بلندمرتبه مردم را به فرمان بردن از ما امر فرموده است و از نافرمانی ما نهی کرده است. ما حجّت کامل هستیم بر هر که زیر آسمان و روی زمین است» (کلینی، 1407ق.: 269(
امام سجّاد (ع) در حدیثی فرمودند: «الْإِمَامُ مِنَّا لاَ یَکُونُ إِلاَّ مَعْصُوماً وَ لَیْسَتِ العِصمَةُ فِی ظَاهِرِ الخِلقَةِ فَیُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِکَ لاَ یَکُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَی الْمَعْصُومِ؟ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ القرآن لاَ یَفْتَرِقَانِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ الْإِمَامُ یَهْدِی إِلَی القرآن وَ القرآن یَهْدِی إِلَی الْإِمَامِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ هذَا القرآن یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم» (الإسراء/9): از ما خاندان جز معصوم شخص دیگری نمیتواند امام باشد و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد، تا به چشم دیده شده و شناخته گردد، و به همین دلیل، امکان ندارد معصوم بودن کسی را به دست آورد، مگر خدا به وسیلة پیغمبرش آن را صریحاً فرموده باشد. شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! معنی معصوم چیست؟ فرمود: معصوم کسی است که به ریسمان الهی چنگ زند و رشتة محکم خداوند قرآن است که آن دو)قرآن و امام معصوم) تا روز قیامت از یکدیگر جدا نگردند و تا رستاخیز امام به قرآن هدایت میکند و قرآن به امام راهنمایی مینماید و این است فرمودة خدا «إِنَّ هذَا القرآن یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم: همانا این قرآن مردم را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت میکند» (صدوق، 1361: 132(.
هشام بن حکم در رابطه با سؤال محمّد بن أبیعمیر مبنی بر اینکه «آیا امام معصوم است؟»، از امام صادق (ع) روایت میآورد که امام فرمودند: «نَعَمْ، فَقُلْتُ فَمَا صِفَة العِصمَةِ فِیهِ وَ بِأَیِّ شَیْءٍ تُعْرَفُ، فَقَالَ إِنَّ جَمِیعَ الذُّنُوبِ لَهَا أربَعَة أَوْجُهٍ وَ لاَ خَامِسَ لَهَا: الْحِرْصُ وَ الْحَسَدُ وَ الْغَضَبُ وَ الشَّهوَة، فَهَذِهِ مَنْفِیَّةُ عَنْهُ...: فرمود: بلی، گفتم: حقیقت بیگناهی چه چیز است؟ و معیار شناخت عصمت چیست؟ پاسخ دادند: تمامی گناهان برخاسته از چهار چیز است و پنجمی ندارد: حرص، حسد، خشم و خواهشهای نفسانی که هیچ یک از اینها در امام نمیباشد» (صدوق، 1361: 132(
مفضّل بن عمر گوید از امام صادق دربارة آیة 124 سورة بقره که میفرماید: ﴿لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾ پرسیدم. حضرت فرمودند: «أَنَّ الْإِمَامَ لَا تَصْلُحُ لِمَنْ قَدْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً أَوْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ وَ إِنْ أَسْلَمَ بَعْدَ ذَلِکَ... وَ کَذَلِکَ لاَ تَصْلُحُ الإِمَامَةُ لِمَنْ قَدِ ارْتَکَبَ مِنَ الْمَحَارِمِ شَیْئاً صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً وَ إِنْ تَابَ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِکَ... فَإِذاً لاَ یَکُونُ الْإِمَامُ إِلاَّ مَعْصُوماً وَ لاَ تُعْلَمُ عِصْمَتُهُ إِلاَّ بِنَصِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ عَلَی لِسَانِ نَبِیِّهِ (ص): هر کسی که بُتی و معبودی را پرستد، یا یک چشم به هم زدن مشرک به خدا بوده، شایستة امامت نیست، اگرچه بعد از آن هم مسلمان شود... و نیز کسی که مرتکب حرامیشود، چه کوچک باشد، چه بزرگ، شایستگی و لیاقت امامت را ندارد و اگرچه بعد از آن هم توبه کند... بنابراین، امام جز معصوم نمیباشد و عصمت او جز به نصّ خدا از زبان پیغمبرش معلوم نمیشود» (صدوق، 1362، ج 1: 304(
امیر مؤمنان (ع) فرمودند: «وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَی اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلاَةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لاَ یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لاَ یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِه: اطاعت مکنید کسی را که معصیت خدا میکند، همانا فقط اطاعت خدا و رسول به خاطر اینکه ایشان معصوم و پاک هستند و نیز والیان امر، واجب است و سرِّ اینکه خدای عزّ و جل امر به اطاعت اولوالأمر فرموده، این است که ایشان معصوم از گناه و پاکیزهاَند و هیچ گاه امر به معصیت نمیکنند» (صدوق، 1362: 139).
پیامبر (ص) فرمودند: «یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَصِیِّی وَ وَارِثِی قَدْ أَعْطَاکَ اللَّهُ عِلْمِی وَ فَهْمِی... وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ یُخْرِجُ اللَّهُ الْائمّه التِّسْعَةَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنَّا مَهْدِی: ای علی! تو وصیّ و وارث منی. خداوند علم و فهم مرا به تو عنایت فرموده است و خداوند تعالی از صلب حسین، امامان نهگانه پاکیزه و معصوم را بیرون میآورد و مهدی این امّت از ماست» (خزّاز رازی، 1401ق.124
پیامبر (ص) در حدیث دیگری فرمودند: «أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَالْأَئِمَّة بَعْدَکَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ؟ قَالَ نَعَمْ الْأَئِمَّة بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ تِسْعَة مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ وَ مِنَّا مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَلاَ إِنَّهُمْ أَهْلُ بَیْتِی وَ عِتْرَتِی مِنْ لَحْمِی وَ دَمِی مَا بَالُ أَقْوَامٍ یُؤْذُونَنِی فِیهِمْ لاَ أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی: اهل بیت من امانند برای اهل زمین؛ چنانکه ستارگان امانند برای اهل آسمان. به آن حضرت عرض شد: ای رسول خدا! امامان بعد از تو از اهل بیت تو؟ فرمود: بلی، امامان بعد از من دوازده نفرند؛ نُه نفر از صلب حسین (ع) هستند که امین و معصوماَند و مهدی این امّت از ماست. هرآیینه ایشان اهل بیت من و عترت من هستند و از گوشت و خون مَنَند. چیست مردمانی را که مرا دربارة آنها اذیّت میکنند، خداوند شفاعت مرا به آنها نرساند» (خزّاز رازی، 1401ق.: 29) .
در حدیث دیگری آن حضرت به علی (ع) فرمودند: «أَنْتَ الْوَصِیُّ عَلَی الْأَمْوَاتِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی وَ الْخَلِیفَةُ عَلَی الْأَحْیَاءِ مِنْ أُمَّتِی حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأئمَّةِ الْإِحْدَی عَشْرَهَ مِنْ صُلْبِکَ ائمّة مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الدُّنْیَا قِسْطاً وَ عَدْلًا فَالْوَیْلُ لِمُبْغِضِکُمْ یَا عَلِیُّ... وَ أَنْتَ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار: تو وصی بر مردگان از اهل بیت منی و جانشین بر زندگان از امّت من هستی، جنگ با تو، جنگ با من و تسلیم بودن برای تو، تسلیم شدن برای من است، تو امام و پدر امامان هستی که یازده تن از صلب تو پیشوایانی هستند پاکیزه و معصوم، و ازایشان است مهدی، آن کس که زمین را پر از عدل و داد کند. پس وای به حال کسی که شما را دشمن دارد... و تو تقسیمکنندة بهشت و جهنّم هستی» (خزّاز رازی، 1401ق.: 151).
پیامبر اکرم (ص) در حدیثی به سلمان دربارة حبّ امام حسن (ع) و امام حسین (ع) فرمودند: «یَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَحَبَّنِی فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی کَتِفِ الْحُسَیْنِ (ع) فَقَالَ إِنَّهُ الْإِمَامُ ابْنُ الْإِمَامِ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِهُ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ وَ التَّاسِعُ قَائمُهُم: ای سلمان! هر که ایشان را دوست دارد، مرا دوست داشته است و هر که مرا دوست دارد، خدا را دوست داشته است. سپس دستش را روی کتف حسین گذاشت و فرمود: این امام فرزند امام است، نُه نفر از صلب او امامان نیکوکار امین و معصوماَند و نهمین آنها قائم ایشان است» (ر.ک؛ همان: 45).
پیامبر (ص) در حدیثی از قول خداوند فرمودند: «...یَا مُحَمَّد إِنِّی اطَّلَعْتُ إِلَی الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً ثُمَّ اطَّلَعْتُ ثَانِیاً فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً فَجَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ وَ وَارِثَ عِلْمِکَ وَ الْإِمَامَ بَعْدَکَ وَ أُخْرِجُ مِنْ أَصْلَابِکُمَا الذُّرِّیَّةِ الطَّاهِرَةِ وَ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِینَ خُزَّانَ عِلْمِی...: ای محمّد! بر زمین توجّهی کردم و تو را برگزیدم و پیغمبر قرار دادم. باز توجّهی کردم و علی را برگزیدم و او را وصیّ تو و وارث علم و امام پس از تو کردم و از صلب شما دو نفر ذریّة پاکیزه و امامان معصومی که خزانههای علم من هستند، بیرون آوردم» (خزّاز رازی، 1401ق.: 69).
پیامبر (ص) در حدیث دیگری از قول خداوند فرمودند: «یَا مُحَمَّد... مَا أَرْسَلْتُ نَبِیّاً فَانْقَضَتْ أَیَّامُهُ إِلَّا أَقَامَ بِالْأَمْرِ بَعدِه وَصِیَّهُ فَاجْعَلْ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ الْإِمَامَ وَ الْوَصِیَّ مِنْ بَعْدِکَ فَإِنِّی خَلَقْتُکُمَا مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ وَ خَلَقْتُ الْأئِمَّةَ الرَّاشِدِینَ مِنْ أَنْوَارِکُمَا... أُمَنَاءُ مَعْصُومُون: ای محمّد! من هیچ پیغمبری را نفرستادم که روزگارش سپری شود، مگر اینکه پس از او وصی وی به امر امامت قیام کرده است. بنابراین، تو پس از خود، علی بن أبی طالب را امام و وصیّ خود قرار ده؛ زیرا من، تو و او را از نور واحدی آفریدم و امامان راهنما را از نور شما دو نفر آفریدم که امامان امین و معصوم پس از تو هستند» (خزّاز رازی، 1401ق.: 110).
پیامبر (ص) در حدیث دیگری به علی (ع) فرمودند: «یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی بِمَنزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی... وَ لَقَدْ نَبَّأَنِیَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ أَنَّهُ یُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ تِسْعَةَ مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ: ای علی! مقام و منزلت تو نسبت به من، منزلت هارون از موسی است، جز اینکه بعد از من پیغمبری نیست... و خداوند لطیف و خبیر مرا آگاه فرموده که از صلب حسین (ع)، نُه تن امامان معصوم و پاکیزه بیرون آورد و مهدی این امّت از ایشان است» (خزّاز رازی، 1401ق).134
پیامبر (ص) دربارة آیة 33 از سورة احزاب به علی (ع) فرمودند: «یَا عَلِیُّ هَذِهِ الْآیَةِ نُزَلَتْ فِیکَ وَ فِی سِبْطَیَّ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ... مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ أَعْدَاؤُهُمْ مَلْعُونُون: ای علی! این آیه دربارة تو و دو سبط من و امامان از فرزندانت که پاکیزه و معصوماَند، نازل شده است و دشمنانشان ملعوناَند» (خزّاز رازی، 1401ق).155
امام رضا (ع) در حدیثی دربارة امامت به عبدالعزیز بن مسلم فرمودند: «یَا عَبْدَ الْعَزِیزِ... أَنْزَلَ فِی حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِیَ آخِرُ عُمُرِهِ (ص) «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً» (الأنعام/3) وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّینِ... وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِیّاً (ع) عَلَماً وَ إِمَاماً... الْإِمَامُ أَمِینُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلاَدِهِ... الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُیُوبِ... عَالِمٌ لَا یَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا یَنْکُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُکِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ...: ای عبدالعزیز!... در آخر عمر پیامبر (ص) در حجّةالوداع این آیه بر پیامبر (ص) نازل شد (آیة 3 سورة انعام) و همانا امامت از شرایط کمال و اتمام دین میباشد... و پیامبر (ص) علی (ع) را به عنوان امام مشخّص کردند... همانا امام امین خدا در میان خلق اوست و حجّت او بر بندگانش و خلیفة او در بلادش است... از گناهان پاک و از عیبها بر کنار است... عالمی است که نادانی ندارد، سرپرستی است که عقبنشینی ندارد، کانون قدس، پاکی، طاعت، زهد، علم و عبادت است... پس او معصوم است و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته، از هر گونه خطا، لغزش و افتادنی در امان است...» (کلینی، 1407ق.، ج1 . ص199).
امام صادق (ع) میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأئمّة الْهُدَی مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّنَا عَنْ دِینِهِ وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِیلِ مِنْهَاجِهِ وَ فَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ یَنَابِیعِ عِلْمِهِ فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّة مُحَمَّد (ص) وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلاَوَةِ إِیمَانِهِ... فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَی وَ الْهَادِی الْمُنْتَجَی وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَی... وَ مُصْطَفًی مِنْ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ سُلاَلَه مِنْ إِسْمَاعِیلَ وَ صَفْوَةِ مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّد (ص)... مُبْرَأً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا...: همانا خدای عزّ و جل به وسیلة ائمّة هدی از اهل بیت پیامبر ما (ص) دینش را آشکار ساخت و علم خود را روشن نمود و برای آنان باطن چشمههای علم خویش را گشود. پس هر که از امّت محمّد (ص) حقّ واجب امام خود را شناسد، طعم و شیرینی ایمانش را بیابد... پس امام همان برگزیدة پسندیده و رهبر محرم اسرار و امیدبخش است... برگزیدة خاندان ابراهیم و اسماعیل و انتخاب شده از عترت محمّد (ص)... از آفتها پنهان و از لغزشها نگهداری شده و از تمام زشتیها معصوم است...» (کلینی، 1407ق.: 203).
المعجم الكبير ـ به نقل از عبد اللّه بن مسعود ـ :
استتبَعَني رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله ليلَة الجِنِّ ، فانطلقتُ معَهُ حتّى بلَغنا أعلَى مكَّةَ ، فخَطَّ عليَّ خِطّةً و قال : لا تبرَحْ . ثمَّ انصاعَ في أجبالٍ ، فَرأيتُ الرجالَ يتَحدَّرُونَ عليهِ من رُؤُوسِ الجِبالِ ، حتّى حَالُوا بَيني وَ بينَهُ ، فاختَرطْتُ السَّيفَ و قلتُ : لأضرِبَنَّ حتّى أستَنقِذَ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله ، ثمَّ ذَكرتُ قولَهُ : «لا تبرَحْ حتّى آتيكَ» ـ قال : ـ فلم أزَلْ كَذلِكَ حتّى أَمَّنا الفَجرُ ، فجاءَ النبيُّ صلى الله عليه و آله و أنا قائمٌ ، فقال : ما زِلتَ على حَالِكَ ؟ قلتُ : لو لَبثتَ شَهرا ما بَرحتُ حتّى تأتِيني . ثُمَّ أخبرتُهُ بِما أردتُ أن أصنَعَ ، فقالَ : لو خَرجتَ ما التقيتُ أنا و لا أنتَ إلى يومِ القيامة !ثمّ شبّكَ أصابِعَهُ في أصابعي ، فقال : إنّي وُعِدتُ أن يُؤمِنَ بي الجِنُّ و الإنسُ ؛ فأمّا الإنسُ فقد آمنَتْ بي ، و أمّا الجِنُّ فقدْ رَأيتَ ـ قالَ : ـ و ما أظُنُّ أجَلي إلاّ قَد اقتَربَ .قلتُ : يا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف أبا بَكرٍ ! فأعْرَضَ عَنّي ، فرأيتُ أنَّهُ لم يُوافِقْهُ . قلتُ : يا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف عُمَر ! فأعرَضَ عنّي ، فرأيتُ أنَّهُ لم يوافِقْهُ . قلتُ : يا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف عَليّا ! ! قالَ : ذاكَ ، و الّذي لا إلهَ غيرُه لَو بايعتُموهُ و أطعتُموُه أدْخلكُم الجنّةَ أكْتَعيِنَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مرا در ليلة الجِن،حديث به دنبال خود برد. به همراه او رفتم تا به بالاى مكّه رسيديم. پس برايم خطّى كشيد و گفت : «از اين جا جلوتر نيا». سپس به شتاب از كوه ها بالا رفت و ديدم كه مردانى از قلّه كوه ها بر او فرود مى آيند، تا آن جا كه ميان من و او حايل شدند. پس شمشير از نيام بركشيدم و[ با خود ]گفتم : شمشير مى زنم تا پيامبر خدا را نجات دهم، كه گفته اش يادم آمد : «حركت مكن تا نزدت آيم».در همين حال بودم تا آن كه سپيده دميد و پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و من ايستاده بودم. گفت : «پيوسته اين گونه بوده اى؟». گفتم : اگر يك ماه هم مى ماندى، حركت نمى كردم تا بيايى. سپس آنچه را كه مى خواستم انجام دهم، برايش گفتم. گفت : «اگر حركت مى كردى، همديگر را تا قيامت نمى ديديم».سپس انگشتانش را در ميان انگشتانم كرد و گفت : «به من وعده داده شده است كه جنّ و اِنس، به من ايمان مى آورند. انسان ها ايمان آورده اند و جنّيان را هم كه ديدى». و گفت : «گمان مى كنم كه مرگم نزديك است».گفتم : اى پيامبر خدا! آيا ابو بكر را جانشين خود نمى كنى؟ از من رو گردانْد. فهميدم كه با او موافق نيست. گفتم : اى پيامبر خدا! آيا عمر را جانشين خود نمى سازى؟ باز از من رو گردانْد و فهميدم كه با او هم موافق نيست. گفتم : اى پيامبر خدا! آيا على را جانشين خود نمى كنى؟ گفت : «همان است. سوگند به آن كه جز او خدايى نيست، اگر با او بيعت كنيد و از او فرمان بَريد، همه شما را به بهشت ، وارد مى كنم».
( المعجم الكبير : ۱۰ / ۶۷ / ۹۹۶۹ ).