مهر | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 15 آبان 1401 - 16:24
رمان «زندانبان یهودی» نوشته سید سعید هاشمی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، رمان «زندانبان یهودی» نوشته سید سعید هاشمی بهتازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است.
نویسنده در این اثر به سراغ زندگی و زمانه امام موسی کاظم (ع) رفته است و روزگار پرخفقان اواخر عمر این امام بزرگوار و رنجها و سختیهایی که ایشان در زندانهای بنی عباس کشیدند را روایت میکند.
دورهای که امام کاظم (ع) و فرزندان ایشان در آن میزیستند، بهویژه برای جامعه شیعه از دورانهای بسیار با اهمیت است در این دوران شبکه وکالت سر و شکل مشخصی گرفته و سازمان یافته بود.
همچنین در این دوره فعالیتهای شیعیان در عرصههای مختلف فرهنگی و سیاسی وجود داشت و قیامهای بسیاری بر ضد حکومت عباسی شکل گرفته بود به همین دلیل امام موسی کاظم (ع) همیشه تحت نظر و زندانی بودند.
ماجرای رمان «زندانبان یهودی» در این زمان میگذرد، زمانی که امام موسی کاظم (ع) تحت نظارت شدید امنیتی در زندانهای مختلف نگهداری و از زندانی به زندان دیگر منتقل میشود.
سندی بن شاهک رئیس شرطه های بغداد بسیار سفاک و ستمکار و دشمن شیعیان و علویان است.
سندی یهودی که به ظاهر مسلمان شده و در پی شناسایی سازمان وکالت است و افراد سازمان وکالت را زیر نظر دارد و نمیخواهد مردم هیچ ارتباطی با امام داشته باشند و آنها را دستگیر و شکنجه میکند.
خلیفهی عباسی سندی را به کاخ دعوت میکند و به او مأموریت میدهد تا امام را تحت نظارت خودش قرار بدهد و زندانی کند و زندانبان امام باشد و تا میتواند امام را شکنجه کند و آزار بدهد.
سندی هم این مأموریت را قبول میکند و امام را به خانه خودش میبرد و در چاهی عمیق ونمناک زندانی میکند و شکنجه میدهد، اما همه چیز آنطور که سندی انتظار دارد پیش نمیرود...
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«با اخم نگاهش کردم.
ترسید و قدمی به عقب رفت.
همه مأمورین من میدانستند که نباید در کارهایم دخالت کنند.
گفتم: «برو، شلاق مرا بیاور.»
مسیب رفت و آمد.
شلاق را به دستم داد.
گفتم: «حالا کاری با این پیرمرد میکنم که یاد بگیرد وقتی کسی به او محبتی نشان میدهد، باید تشکر کند.»
مسیب جلو آمد و با لبخند گفت: «اگر اجازه بدهید من شام او را بدهم.»
در چشمهای مسیب نگاه مشکوکی میدیدم.
احساس میکردم بیش از اندازه دل سوزی میکند.
شلاق را چند بار به کف دستم کوبیدم و گفتم: «هان؟
چه شده است مسیب؟
نگران زندانی من هستی!
نکند با او ر و سری داری؟»
شرمگین خندهای زد و گفت: «چه شر و سری؟
من اینجا فقط یک نگهبان هستم.
اما راستش را بخواهید، موسی بن جعفر امروز روزه بوده است.
دیشب هم افطار نکرده.
شاید توانایی حرف زدن نداشته باشد.»
هلش دادم به کناری و گفتم: «تو در کار من دخالت نکن.
مگر هوس شلاق کردهای؟»
اینکتاب با ۲۶۸ صفحه و قیمت ۹۸ هزار تومان منتشر شده است.