فرهنگ مدیریت و کارکنان
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار کارگران (۱۴۰۲/۰۲/۰۹)، پیرامون اهمیت دادن به کارگر به حدیثی اشاره کردند که رسانه KHAMENEI.IR این حدیث و بیانات رهبر انقلاب درباره آن را در این جدول مرور میکند.
برادران و خواهران عزیز که مجموعهای از قشر وسیع و زحمتکش و خدوم کارمندان سراسر کشور هستید، خیلی خوش آمدید. تعیین روزی هم به نام روز کارمند، کار مفیدی بود. امیدواریم در این روز و این مناسبت، برای دستاندرکاران فرصتی پیدا شود که برخی از مسائل مهمی را که مربوط به کارمندان دولت در سراسر کشور است، تبیین کنند؛ قدر کارمندی و اشتغال به کار در دستگاهها را بشناسانند و اهمّیّت این کار را تبیین نمایند.
امروز به این مناسبت، در جمع شما عزیزانی که زحمت کشیدید و به اینجا تشریف آوردید، اوّلین مطلبی که عرض میکنم «خسته نباشید» به شما قشری است که بدنهی عظیم و فعّال و پُرکار دولت جمهوری اسلامی را تشکیل میدهید. این، اظهار ارادتی از طرف ما به کارمندان است؛ ولی ثواب و قبول الهی و برکات و فضل الهی بر افراد خدوم و زحمتکش، به مراتب ارزشمندتر است. آنچه که مهم است، این است که هم خودِ قشر کارمندان و هم آحاد مردم بدانند که کارمندی، در نظامِ بهحق و عادلانه و مردمی، چقدر اهمّیّت دارد. این، خیلی مهم است.
رابطه متقابل حاکم و مردم، یکی از مهمترین روابط اجتماعی است که تبیین حدود و ثغورِ آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده و آگاهی از تکالیف و تعهدات متقابل طرفین ضرورتی انکارناپذیر است. در این یادداشت به تحلیل وظایف حاکم در مقابل جامعه و وظایف مردم نسبت به حاکمیت از نگاه قرآن و روایات میپردازیم:
۱- قرآن کریم: آیه ۱۵۹ سوره آل عمران میفرماید: «فبِما رحْمه مِنالله لِنْت لهُمْ ولوْ کُنْت فظًّا غلِیظ الْقلْبِ لانْفضُّوا مِنْ حوْلِک فاعْفُ عنْهُمْ واسْتغْفِرْ لهُمْ وشاوِرْهُمْ فِی الْأمْرِ فإِذا عزمْت فتوکّلْ علیالله إِنّ الله یُحِبُّ الْمُتوکِّلِین. به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرم و مهربان شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند و در کارها، با آنان مشورت کن و… .
حاکم اسلامی مطابق این آیه شریفه در برابر مردم دو وظیفه مهم و اساسی دارد:
الف: سعه صدر، حسن خلق، گشادهرویی و نرمخویی در برخورد با مردم: بر این اساس حسن خلق و منع هر گونه خشونت از وظایف ذاتی حاکم اسلامی است.
پيامبر صلي الله عليه و آله : ظُلمُ الأجيرِ أجرَهُ مِنَ الكَبائِرِ ؛ [ بحار الأنوار ، ج 103 ص 170 .]
پيامبر صلي الله عليه و آله :ظلم در پرداخت مزد كارگر ، از گناهان بزرگ است .
نمایش منبع
امام على عليه السلام : نَهى [رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله] أن يُستَعمَلَ أجيرٌ حَتّى يُعلَمَ ما اُجرَتُهُ ؛ [ كتاب من لايحضره الفقيه، ج4، ص10.]
امام على عليه السلام :پيامبر خدا از به كار گرفتن كارگر ، پيش از تعيين مزدش نهى فرمود .
در اسلام، منزلت اجتماعی به عنوان موهبت و امانت الهی در اختیار کارمندان قرار می گیرد تا برای رفع محرومیت ها و گرفتاری ها از امور جامعه به کار گرفته شود. ازاین رو، امام علی علیه السلام به یکی از کارگزاران خود چنین می گوید: «کاری که به عهده توست، طعمه نیست، امانتی است که بر گردنت نهاده اند.» بنابراین، اگر کارمندان و کارگزاران نظام اسلامی با انگیزه های الهی، امانت داری و خدمت رسانی به مردم در جایگاه خود قرار گرفته اند، باید شکرگزار پروردگار بزرگ باشند؛ زیرا در جایگاهی هستند که می توانند خاطری را شاد کنند، غمی را بزدایند، بی پناهی را پناه دهند و مظلومی را یاور باشند و به این ترتیب، زمینه رشد و تعالی خود را فراهم سازند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: «وقتی خداوند برای بنده ای نیکی خواهد، حاجت مردم را در دست او قرار می دهد».
انسان ها موجوداتی مدنی بالطبع هستند. پس برای ادامه و اداره زندگی اجتماعی خویش، ناگزیر به تشکیل حکومت می باشند. از این رو، اموری باید مورد توجه قرار گیرند:
1. برای اداره بهتر جامعه، باید تقسیم کار انجام پذیرد و افرادی برای تصدّی مسئولیت ها تعیین گردند.
2. همه کارگزاران در کنار هم، مجموعه ای را تشکیل می دهند که در جهت اداره بهتر جامعه و رسیدن به هدف از تشکیل حکومت، گام بر می دارند.
3. هریک از اعضا و کارگزاران باید دارای صلاحیت لازم برای اداره جامعه باشد.
4. اگر یکی از اعضا فاقد صلاحیت و ویژگی لازم باشد، چرخه اداره جامعه با مشکل مواجه خواهد شد.
5. بنابراین، حاکمان و کارگزاران ذی صلاح باید تحت نظارت مستمر باشند تا همواره صلاحیت آنان مورد بازبینی قرار گیرد و با آسیب شناسی رفتار آنان، با متخلّفان برخورد مناسب صورت پذیرد.
آنچه در این مختصر می آید نگاهی گذرا بر موضوعات ذیل از منظر امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) است.
ملاکهای گزینش کارگزاران
کارهای اداری و البته تمام کارها با پیگیری و تلاش جدی صورت میگیرد. باید به خواستها و مطالبات مردم رسیدگی کرد و آن را به نتیجه رساند. نظام اداری باید به گونهای باشد که مردم به راحتی و به سرعت به خواستههایشان برسند و از نظام اسلامی ناامید نشوند. رشوهگیری، رشوه دادن و...همه مانع از پیگیری میشود و دیگر کسی جدیّتی در کار نخواهد داشت.
حسن خلق همواره مایهی پیشرفت و رشد بوده است؛ از طریق اخلاق اداری میتوان منابع انسانی را مدیریت کرد و به اهداف اجتماعی، اختصاصی، سازمانی و... رسید.
یک نظام اداری، دارای ویژگیهایی چون کارآمدی منظم دانش گرا، سالم و عاری از فساد و کاغذ بازی پاسخگو و خدمتگزار است و این صفات به دست نمیآید مگر در سایهی رعایت اخلاق اداری و حسن خلق.
مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 25 دی 1403 - 17:51
امام علی(ع) گذشته را به آینده پیوند داده و شاهکارهای بیان شفاف و بی آلایش وابسته به فطرت سلیم دوران جاهلی را به بیان پاک و تهذیب شده پیوسته به فطرت سلیم و منطق نیرومند پیوند داده است.
خلاصه خبر
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: عظمت مقام و شخصیت امام امیرالمومنین علی علیه السلام به حدی است که نه تنها مسلمانان اعم از اهل سنت و شیعیان در همه مذاهب، بلکه چهرههای اندیشمند ادیان دیگر را به حیرت واداشته است و پیرامون شخصیت والای آن امام همام به نگارش کتب گوناگون روی آورده اند و در سیره و سخنان امام، به دنبال نسخهای برای مشکلات امروز بشر گشته اند.
چنان است که امام موسی صدر در این خصوص میگوید: درباره امیرالمؤمنین (ع) ما میخوانیم که کریم است، شجاع است، رئوف است، رحیم است.
علی شجاع است، یعنی دارای ملکه شجاعت است، یعنی سر نترس دارد.
علی شجاع هست، اما نه مثل رستم و عمرو بن معدیکرب.
امام علی علیه السلام در نامهای به کارگزاران خود نوشت: نوک قلمهایتان را باریک کنید و سطرهایتان را نزدیک به هم بنویسید و از نوشتن مطالب اضافی برای من خودداری ورزید و جان کلام و لُبّ مطلب را بنویسید و از زیاده گویی بپرهیزید؛ زیرا اموال مسلمانان ضرر و زیان را بر نمیتابد
سپس صدر، راز جمع این صفات به ظاهر متناقض را بیان میکند و میگوید: «درمییابیم منشأ شجاعت و کرم و غیرت علی، آن ملکات نفسی نیست.
چون علی مؤمن است.
علی شجاع است، چون مؤمن است.
ایمان به خدا، مصدر تمام صفات و کمالات علی است؛ ایمان به خدا و دیگر هیچ.
ایمان به خدا.
آقایان، چشم بپوشید از کسانی که نام مؤمن را بر خود گذاشتهاند.
اگر کسی مؤمن بود، شجاع هم هست، دلیر هم هست، کریم هم هست، غیور هم هست، رئوف هم هست.
آنجا که رضای خدا باشد.
حق، گونهای سلطه است که دارنده آن، بر طرف دیگر (من علیه الحق) ایجاب تعهد میکند و به همین معنا، در قرآن کریم بکار رفته: «و من قُتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً» (اسرأ/ 33) هرکه ناروا کشته شود، برای ولیٍّ وحی حقی قرار دادیم، که طبق آن سلطه یافته، تا قصاص کند یا دیه بگیرد یا عفو کند. و طرف وی مُلزَم است تا هرچه او تصمیم بگیرد، گردن نهد، مشروط بر آنکه از مرز تعیین شده تجاوز نکند.
حق، در فقه و حقوق به همین معنا است، مانند حق الخیار درباب معاملات، که صاحب الخیار، دارای حق فسخ معامله است، یعنی: بر گسستن عقد المعاملة یا برقراری آن سلطه دارد، و هرچه او تصمیم بگیرد، طرف معامله باید بپذیرد.
حق و تکلیف
حق همواره منشأ تکلیف است. حق، چون یکگونه سلطه است یک امر اضافی محسوب میشود که نسبت به طرف اضافه و احیاناً طرفین ایجاب تکلیف میکند. حق والد بر ولد، تکالیفی را نسبت به پدر بر فرزند ایجاب کرده، و نیز حق ولد بر والد تکالیفی را بر پدر ایجاب نموده است. حقوق متقابله میان شوهر و همسر وظایفی را بر هر یک ایجاب کرده است. حق شفعه، جواز فسخ را برای شفیع (صاحب حق و لزوم قبول را برای طرف (شریک و مشتری جدید) ایجاب نموده است. لذا فرق میان حق و تکلیف آن است که حق، اصل سلطه است و تکلیف، اَعمال و وظایف متفرع بر آن.
رسول خدا خاتم الانبیاء حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند.
(من لايحضره الفقيه، ج4، ص395)