رذائل اخلاقی
امام على عليه السلام :
اَلْعاقِلُ مَنْ صانَ لِسانَهُ عَنِ الْغيبَةِ؛
عاقل كسى است كه زبانش را از بدگويى پشت سر ديگران، نگه دارد.
(غررالحكم، ص108)
امام على عليه السلام :
اَکثَرُ مَصَارعِ العُقُولِ تَحتَ بُرُوقِ المَطَامِعِ؛
قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.
(نهج البلاغه،ص507)
امام على عليه السلام :
حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ؛
دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد مى كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى سازد و باعث عذاب دردناك مى شود.
(مستدرک الوسائل و منبسط المسائل،ج12،ص41)
امام على عليه السلام :
اَلحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَالعَقلُ حُسامٌ قاطِعٌ، فَاستُر خَلَلَ خَلقِكَ بِحِلمِكَ وَقاتِل هَواكَ بِعَقلِكَ؛
بردبارى پرده اى پوشاننده و عقل شمشيرى برنده است، پس عيبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخيز.
(الذریه الی الحافظ الشریعه،ج1،ص213)
امام على عليه السلام :
أَعقَلُ النّاسِ أَبعَدُهُم عَن كُلِّ دَنيَّةٍ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه از همه پَستى ها دورتر باشد.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص197)
امام جعفر صادق سلام الله علیه :
اَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى عليهالسلام يا مُوسى لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ فَاِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكرى يُقْسِى الْقُلوبَ؛
خداى عزّوجلّ به موسى عليهالسلام وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت شاد مشو و در هيچ حالى مرا فراموش مكن، زيرا با زيادى ثروت گناهان فراموش مىشود و از ياد بردن من قساوت قلب مىآورد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج2،ص497
مهر | استانها | شنبه، 19 آبان 1403 - 15:12
ساری- نماینده ولی فقیه در مازندران کنترل خشم را از ویژگی های مهم اخلاقی و سفارش شده در اسلام بیان کرد.
خلاصه خبر
وی افزود: یکی از ویژگیهای اخلاقی که بسیار روی آن حساب باز شده همین مسئله خشم و خشونت و کظم غیض است.
نماینده ولی فقیه در مازندران بیان کرد: برای حذف عوامل محرک عصبانیت مردم هم باید کارهای ایجابی و هم اقدامات سلبی داشته باشیم، در اقدامات ایجابی نهادهای تربیتی، فرهنگی و آموزشی همچون مدارس، دانشگاهها و حوزههای علمیه باید اهمیت کظم غیض، ضرر و زیان خشم و خشونت، ابراز و اعمال آن را فرهنگسازی کنند.
نماینده مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه انسانها باید طوری تربیت شوند که بر خودشان مسلط شوند، تاکید کرد: ایمان دینی باید در دلها تقویت شود، کلمات خدا دل انسان را نرم میکند، خشم انسان را سخت میکند.
مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 01 آبان 1403 - 10:44
امام امیرالمومنین (ع) در مقاطع مختلف و در بیان های مختلف پیرامون صفت نکوهیده طمع و آثاری که بر آن مترتب است تذکر داده اند.
خلاصه خبر
وَ قَالَ الامام امیرالمومنین (علیه السلام): أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَه؛ آنکه طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نمایاند، و آنکه راز سختی خویش بر هر کس گشود، خویشتن را خوار نمود.
حجت الاسلام حمیدرضا مهدوی ارفع پژوهشگر نهجالبلاغه در تبیین حکمت دوم نهجالبلاغه بیان کرد: امیرالمومنین (ع) سه عامل از عوامل خفت و ذلت در نهجالبلاغه را بیان فرمودند اول طمع که تفاوت طمع با حرص در این است که طمعکار به آنچه که از مال و قدرت و احترام و شهرت متعلق به دیگران است چشم دوخته است اما حریص دوست دارد مال و مقام بیشتری داشته باشد، چه در دست دیگران باشد چه نباشد.
مهدوی ارفع بیان داشت: شش اثر برای طمعورزی در نهجالبلاغه بیان شده است، خواری و ذلت، بردگی که بالاترین مصداق خفت و ذلت است: در حکمت ۱۸۰ میفرمایند: «طمع ورزی بردگی همیشگی است، آفت تفکر و بی اثر کردن عقلانیت که در حکمت ۲۱۹ میفرمایند: «قربانگاه اندیشهها زیربیرق طمعورزی ها است» اثر دیگر مقدم کردن دنیا بر آخرت یا به تعبیر قرآن کریم، فروختن آخرت باقی به دنیای فانی است و در بند ۷ خطبه ۹۱ در صفات والای فرشتگان میفرمایند: «طمع ها به آنان شبیخون نزده تا تلاش دنیا را بر کار آخرت مقدّم دارند.» اثر بعدی ایجاد ناامیدی و یاس است همچنان که در حکمت ۱۰۸ در حالات قلب میفرمایند: «پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را از بین خواهد برد.»
مهدوی ارفع تصریح کرد: اثر دیگر خواری و ذلت است که حضرت در حکمت ۲ نهجالبلاغه و در حکمت ۲۲۶ به آن اشاره کرده و فرمودند: «طمع کار همواره زبون و خوار است.» ایشان در انتهای بند ۴ خطبه ۱۶۰ در مورد حضرت عیسی (ع) فرمودند: «آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید.»
طمعکار خود را خوار میکند
اوّل؛ خود را خوار کرد، آنکه طمع را پیشه ساخت.
این سخن جهت برحذر ساختن از طمع است که مخالف فضیلت قناعت میباشد، با یادآوری پیامدهای طمع، از قبیل خوار ساختن و پست کردن خود.
توضیح آنکه چشم طمع داشتن به مال دیگران، باعث نیازمندی بدیشان و کرنش در برابر آنهاست، و این خود انگیزه پستی در نظر آنان، و افتادن از چشم آنهاست، صفت استشعار را استعاره برای پیوستگی و مباشرت طمع، نسبت به قلب آدمی همانند لباس زیر که مباشر و پیوسته به جسم است.