فضائل اخلاقی
حدیث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً و َتَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛
صدقه بجا و نيكوكارى و نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبديل و عمر را زياد و از مرگ بدجلوگيرى مى كند.
نهج الفصاحه ص 549 ، ح 1869
حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
عَلَيكُم بِالصِّدقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الجَنَّةِ وَ ايّاكُم وَ الكِذبِ فَاِنَّهُ مَعَ الفُجورِ وَ هُما فِى النّارِ ؛
شما را سفارش مى كنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكوكارى همراه است و هر دو در بهشت اند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است و هر دو در جهنم اند.
نهج الفصاحه ص 572 ، ح 1976
اصول مسائل اخلاقى در قرآن و روایات
قبل از ورود در این بحث لازم استیک نگاه اجمالى به اصول مسائل اخلاقى در مکتبهاى دیگر بیندازیم.
1- گروهى از فلاسفه قدیم که از بنیانگذاران علم اخلاق محسوب مىشوند، براى اخلاق اصول چهارگانه قائل بودند; و به تعبیر دیگر، فضائل اخلاقى را در چهار اصل خلاصه کردهاند:
1- حکمت
2- عفت
3- شجاعت
4- عدالت
و گاه خداپرستى را هم به آن ضمیمه کرده و آن را به پنج اصل رساندهاند.
بنیانگذار این مکتب را «سقراط» مىتوان شمرده; او معتقد بود:
«نیکوکارى (و اخلاق) بسته به تشخیص نیک و بد (یعنى دانائى) است، و فضیلتبطور مطلق جز دانش و حکمت چیزى نیست; اما دانش چون در مورد ترس و بىباکى، یعنى آگاهى بر این که از چه چیز باید ترسید، و از چه چیز باید نترسید ملاحظه شود، «شجاعت» است، و هرگاه درباره تمناهاى نفسانى به کار رود «عفت» خوانده مىشود، و هرگاه علم به قواعدى که حاکم بر روابط مردم نسبتبه یکدیگر است منظور گردد «عدالت» است، و اگر وظائف انسان سبتبه خالق در نظر گرفته شود «دیندارى و خداپرستى» است. این فضائل پنجگانه، یعنى حکمت، شجاعت، عفت، عدالت و خداپرستى، اصول نخستین اخلاق سقراطى است.» (1)
بسیارى از دانشمندان اسلام که درباره علم اخلاق کتاب نوشته یا بحثهایى داشتهاند، این اصول چهارگانه یا پنجگانه را پذیرفته و دقتهاى بیشترى روى آن به عمل آورده، و پایههاى محکمترى براى آن چیدهاند، و آن را مبناى نگرشهاى اخلاقى خود در همه زمینهها قرار دادهاند.
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام: لايَعْرِفُ النِّعْـمَةَ اِلاَّ الشاكِرُ، وَ لا يَشْكُرُ النِّعْمَةَ اِلاَّ الْعارِفُ. [اعلام الدين 313]
امام عسكرى عليه السلام فرمود: نعمت را جـز سپاسگزار كسى نمى شـناسد و جز عارف و دانا نعمت را سپاسگزارى نمى كند.
قال الاِْمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام: مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجيَّتَهُ، وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ، وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ، كَثُرَ صَديقُهُ وَ الثَّناءُ عَلَيْهِ، وَ انْتَصَرَ مِنْ أَعْدائِهِ بِحُسْنِ الثَّناءِ عَلَيْهِ. [اعلام الدين 314]
امام عسكرى عليه السلام فرمود: كسى كه پارسايى جزء سرشت او وجود و سخاوت جزء طبيعت او و بردبارى دوست او گردد دوستانش و تعريف او زياد خواهد شد و از دشمنانش با ستايش كردن بر او انتقام مى گيرد.
قالَ الاْءمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام: مِنَ التَواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ. [بحارالانوار 78: 372 ح 9]
امام عسكرى عليه السلام فرمود: سـلام كردن به هر كس كه بر او مى گذرى ونشستن در جايى كه پايين تر از جايگاه (توست) نشانه تواضـع و فـروتنى اسـت.
سه چیز است كه در هر كس نباشد هیچ عملی از او كامل نگردد: پارسایی كه او را از نافرمانی خدا باز دارد و خویی كه به وسیله آن با مردم مدارا كند و بردباریای كه با آن رفتار جاهلانه نادان را دفع سازد.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
ثلاث من لم یكنّ فیه لم یتمّ له عمل: ورع یحجزه عن معاصی الله، وخلق یداری به الناس، و حلم یردّ به جهل الجاهل؛
سه چیز است كه در هر كس نباشد هیچ عملی از او كامل نگردد: پارسایی كه او را از نافرمانی خدا باز دارد و خویی كه به وسیله آن با مردم مدارا كند و بردباریای كه با آن رفتار جاهلانه نادان را دفع سازد.
(الكافی: 1/116/2)
الإمام الصادق علیه السلام :
إنَّ أهلَ التَّقوى أخَفُّ أهلِ الدُّنیا مَۆونَةً ، وأكثَرُهُم مَعونَةً ؛
امام صادق علیه السلام :
قرآن کريم :
اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لاَِنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَاْتُمْ فَلَها؛[سوره اسراء ، آيه ۷]
اگر خوبى كنيد، به خودتان كرده ايد و اگر بدى كنيد باز هم به خود كرده ايد.
۱ پيامبر صلي الله عليه و آله :اَلْعِلْمُ رَأسُ الْخَيْرِ كُلِّهِ، وَ الْجَهْلُ رَأسُ الشَّرِّ كُلِّهِ ؛
دانايى سرآمد همه خوبى ها و نادانى سرآمد همه بدى هاست.[بحارالأنوار، ج۷۷، ص ۱۷۵، ح ۹]
۲ پيامبر صلي الله عليه و آله :تَـكَـلَّـفُوا فِعْلَ الْخَيْرِ وَ جاهِدوا نُفوسَكُمْ عَلَيْهِ، فَاِنَّ الشَّرَّ مَطْبوعٌ عَلَيْهِ الاِنْسانُ؛
در كار خير، خود را به زحمت اندازيد و در اين راه با هوا و هوس خود مبارزه كنيد، زيراطبيعت انسان به بدى تمايل دارد.[تنبيه الخواطر، ج ۲، ص ۱۲۰]
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :
برترين حيا، شرم و حياء از خداوند است.
أفضَلُ الحياءِ استحياءُك من الله.
تصنيف غررالحكم، صفحه 257، حدیث 5451
https://janat1.ir/hadith/?SN=975
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :
در سه مورد حياء و شرم پسنديده نيست: 1) خدمت كردن به ميهمان 2) برخاستن انسان از جا به احترام پدر و معلمش 3) و طلب حقّ اگر چه كم باشد.
ثلاثٌ لا يستَحي منهنَّ: خِدمةُ الرّجل ضَيفَه، و قيامُهُ عَن مجلِسِهِ لأبيهِ و معلّمِهِ و طَلَبُ الحقِّ و إنْ قَلَّ.
تصنيف غرر الحكم، صفحه 69، حدیث
١ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اِنَّ الحَیاءَ زینَةُ الاِسلام.
حُجب و حیا زینت و زیور اسلام است. (سفینه، ج ١ ص ٣٦٢)
٢ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
اَلحَیاءُ شُعْبَةٌ مِنَ الایمانِ.
شرم و حیا خود شعبهای از ایمان است. (مستدرک، ج ٨، ص ٤٦٦)
٣ـ «امام موسیكاظم(علیهالسلام)»:
الحیاءُ مِنَ الایمانِ وَالایمانُ فیالجَنَّهِ.
شرم و حیا نشانة ایمان است و جای ایمان در بهشت است. (بحار، ج ٧٨، ص ٤٠٩)
٤ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
لاایمانَ لِمَن لاحَیاءَ لَهُ.
كسی كه حیا ندارد ایمان ندارد! (اصول كافی، ج ٣، ص ١٦٤)
٥ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
عَلی قَدرِ الحیاءِ تكونُ العِفَّةُ.
عفت و پاكدامنی اشخاص به اندازة شرم و حیای آنهاست. (فهرست غرر، ص ٨٧)