احکام دین. جهاد
باشگاه خبرنگاران | فرهنگی و هنری | شنبه، 08 مهر 1402 - 16:51
نشست خبری جایزه ادبی شهید محمد حسین حدادیان ظهر امروز در خانه کتاب و ادبیات ایران با حضور خانواده این شهید برگزار شد.
خلاصه خبر
مهدیه غلامپور دبیر دومین دوره جایزه ادبی شهید محمد حسین حدادیان گفت: جایزه ادبی شهید محمد حسین حدادیان به همت خانواده این شهید درباره موضوعاتی چون شهادت این شهید بزرگوار برگزار میشود.
وی ادامه داد: متاسفانه حرفی که از زبان دشمن در میآمد درباره نحوه شهادت این شهید بود که به اشتباه درباره شهادت این شهید مینوشتند.
شهید محمد حسین حدادیان از بسیجیان قرارگاه ثارالله بود که در سن ۲۲ سالگی در قلب تهران به شهادت رسید.
مادر شهید محمد حسین حدادیان در ادامه این نشست خبری گفت: علت این گردهمایی را در جملاتی مختصر عرض خواهم کرد، آقا محمد حسین حدادیان جوان مومن انقلابی بود که در طول زندگی خود ارادت ویژهای به خانم حضرت زهرا (س) داشتند.
زمانی که ایشان عازم سوریه شدند انتظار داشتم محمد حسین را با شهادت به من برگردانند؛ اما محمد حسین در تهران به دست فرقه ضاله به شهادت رسید.
آمد تا با شهادت خود پرچم دار شهادت شود.
جایزه ادبی شهید محمد حسین حدادیان یک نذر فرهنگی است
مادر شهید محمد حسین حدادیان گفت: آقا محمد حسین درباره شهادت خودشان کمتر صحبت میکردند و گاها میگفتند شهادت خیلی خوب است اما شهادتی که یک تیر بخوری و شهید شوی نه.
شهادتی خوب است که پس از شهادت اتفاقات خوبی را در جامعه به یادگار بگذاریم.
تسنیم | فرهنگی و هنری | دوشنبه، 20 شهریور 1402 - 20:43
پدر و مادر عزیزم، خواهران و برادران و اقوام نزدیک و آشنایان، شما که وصیت نامه مرا می خوانید، بدانید که خمینی حجت و دست هدایت خداست، پس وای بر ما اگر اطاعتش نکنیم.
خلاصه خبر
شهید خندان در وصیت نامه خود می نویسد:
«اشهدا ان لا اله الا الله.
اشهد ان محمداً رسول الله (ص) و اشهدا ان علیاً ولی الله»
با شهادت به عصمت و ولایت یازده فرزند والامقام او علیهم السلام و عصمت صدیقه کبری سلام الله علیها، وصیتم را من دون الاکراه و الاجبار بشرح زیر بیان می دارم.
با سلام به پیشگاه حضرت حجت روحی و ارواحنا له الفدا و با درود به نایب بر حقش حضرت امام خمینی این چشمه بیدار همیشه امت حزب الله و مروج اسلام عزیز و این ثمره خون شهدا و با درود به روان پاک شهدا و با آرزوی صبر و مقاومت برای خانواده های شهدا.
و از امام عزیز تقاضا دارم برای قبول شهادتم دعا کند.
مهدی خندان
تسنیم | فرهنگی و هنری | شنبه، 18 شهریور 1402 - 07:15
مادر شهید اجاقی می گوید: مدتی قبل از شهادت حسین هم عازم کربلا بودم. همانطور که گفتم: بین من و حسین خیلی چارچوب بود. دیدم آمد دم اتوبوس آرام در گوشم گفت.
خلاصه خبر
مدیر کاروان که میدانست پسرم مداحی میکند گفت: حسین بیا چند خط نوحه بخوان.
وقتی تمام شد پرسید: مامان خوب خواندم؟
دیدم آمد دم اتوبوس آرام در گوشم گفت: مامان ایشالا برگشتی برای من آستین بالا بزن.
خندیدم، گفتم: باشه پسرم برگردم وقتی لباس عزای امام حسین(ع) را از تنمان درآوردیم اولین کار این است که دختری برایت پیدا میکنم.
بعد رفته بود به مادرم با خنده گفته بود: مامان جون لحظه آخری یک حرفی به مامانم زدم که عصبانی نشود.
مهر | فرهنگی و هنری | شنبه، 18 شهریور 1402 - 12:06
کتاب «مثل هاجر» نوشته مونس عبدیزاده، شامل خاطرات فاطمه سادات علیزاده ثابتی همسر شهیدان رضا و مهران عزیزانی توسط نشر ۲۷ منتشر و راهی بازار نشر شد.
خلاصه خبر
شهید رضا عزیزانی متولد ۹ شهریور ۱۳۴۲ در انزلی بود که در روز ۶ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید.
برادرش حاج مهران (اسماعیل) عزیزانی نیز از سرداران و جانبازان دوران دفاع مقدس بود که سال ۱۳۹۸ در درگیریهای سوریه به اسارت اعضای گروهک احرارالشام درآمده و سپس به شهادت رسید.
پیکر اینشهید هنوز به ایران بازنگشته و دوستان و همرزمانش برای وی مزار یادبودی در نظر گرفتند.
«بوسه بر دست اهلبیت»، «عمه شهیدم»، «شعله انقلاب»، «پرستوی طلایی»، «سهشنبههای انتظار»، «وعده شبانه»، «بعد از دو هفته»، «یادگاری او»، «جای خالی تو»، «آغاز زندگی با عمو»، «ایکاش آنحرف را نزده بودم!»، «زینت بابا»، «بابا رضا»، «خانه پربرکت»، «آیه هجرت»، «مدافع حرم»، «زیارت دوباره»، «پیک شهادت»، «زندگی در سایه بیبیجان»، «شهرک سیدشفیع»، «مهمان ابراهیم»، «فرمانده و سرباز»، «فاطمیه در غربت»، «معامله با بیبی»، «عروج فرمانده»، «انتظار ابورضا»، «مثل بیبی...»، «مزه دل مضطر»، «من المومنین رجال صدقوا...» و «مثل هاجر».
او آب و نان و یکشانه تخممرغ برای آنها تهیه کرده بود.
تا اینکه پسربچه، ناغافل روی تپه ناهمواری رفت و بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.
آقا مهران به من گفت: «اون مادر همون پسربچهس که قضیه شهادتش رو برات تعریف کردم.»
تسنیم | فرهنگی و هنری | شنبه، 18 شهریور 1402 - 17:15
بانوی شهید منور کفائی زاده زنی بود که چهار شهید تقدیم اسلام کرد. سه فرزند و یک نوه. اما راز زندگی چنین مادر فداکار و بزرگی در چیست؟ نکات ظریفی در زندگانی یک زن که کمتر به آن توجه شده است.
خلاصه خبر
سه فرزند و یک نوه و خود نیز در این راه به شهادت رسید.
راز صبر و اخلاق اسلامی اش نکات ظریفی در زندگانی یک زن است که کمتر به آن توجه شده است.
در 14 سالگی با حاج حسین قمی ازدواج کرد.
حاصل ازدواج او یک دختر و شش پسر بود.
سه پسرش به شهادت رسید.
و یک پسر دیگرش نیز مجروح و جانباز است.
شهید حسن قمی در سن 31 سالگی در سمت فرماندهی سپاه بوکان در سال 1359 در آن شهر به شهادت رسید.
حاج محسن قمی نیز مجروح جنگ تحمیلی است.
فرزندش محمد قمی می گوید: «مادرم علاقه زیادی به ائمه اطهار داشت و زمانی که غذای نذری می پختند به شدت همکاری می کرد.
شب نهم ماه محرم (شب تاسوعا) که همسایه ما نذر داشت و غذا به عزاداران ابوالفضل العباس(ع) می داد همه اطرافیان می گفتند که منور خانم بسیار عجیب است شبهای تاسوعا در آب جوش دست می کند و دست او نمی سوزد و این زبانزد خاص و عام شده بود.
ما انشاءالله پیش حضرت زهرا(علیها السلام) روسفید هستیم.» این مادر شهید دلگرم رزمندگان و خانواده آنان بود و در هنگام احساس ناراحتی و تنگدلی برای گرفتن درس استقامت و پایداری هم صحبت شدن با این مادر را غنیمت می شمردند.
این مادر رنج کشیده قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یکبار برای پابوسی بقاع متبرکه و حضرت امام حسین(ع) مخفیانه به نجف، کربلا، کاظمین و سامرا شتافت و در همانجا با این امامان بزرگوار پیمان خون بست و پیوسته آرزو می کرد که ای کاش بار دیگر توفیق زیارت حضرت سیدالشهداء نصیب او می شد.
این بانوی بزرگوار در سال 1366 به اتفاق همسر بزرگوارش از طرف حضرت امام(ره) توسط نماینده ایشان در بنیاد شهید و سرپرست حجاج ایرانی برای سفر حج دعوت شد.ابتدا به مدینه منوره مشرف شدند و به زیارت رسول الله(ص) شتافته و سپس به مکه مکرمه شرفیاب شد.
در پاسخ گفت: من به دستور امام باید شرکت کنم و در غیر اینصورت حج من ناقص خواهد بود و مورد قبول خداوند قرار نخواهد گرفت.
تسنیم | فرهنگی و هنری | سه شنبه، 14 شهریور 1402 - 20:43
شهید مدافع حرم در وصیتش می نویسد: اینجانب رضا حاجی زاده فرزند رجبعلی در صحت و سلامت کامل عقلی وصیت نامه خود را می نویسم، من نمی خواهم که عمرم بی ثمر باشد.
خلاصه خبر
با سلام و صلوات به محضر منجی عالم بشریت حضرت صاحبالزمان(عج) و نائب بر حقش امام خامنهای و شهدای اسلام و ایران، به خصوص شهدای مدافع حرم.
داداش جان!
همسر مهربان و صبورم!
میدانم که بعد از رفتن من تمام سختیهای این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمیروم، من جوانم و زندگی با شما را دوست دارم و میخواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهل بیت(ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این بار سنگین بر دوش توست و از تو میخواهم صبر زینبگونه پیشه کنی و در برابر تمام سختیها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری.
از تو میخواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامهدهنده را شهدا باشند و بابت تمام کمبودها و نبودهایم از تو میخواهم حلالم کنی.
فاطمهحلما جان!
محمدطه جان!
از همه دوستان و آشنایان و همکارانم میخواهم که مرا حلال کنند و قصورم را ببخشند و اگر دینی از کسی برگردنم مانده است، برای تسویه به خانوادهام مراجعه نمایند که خداوند میفرمایند هر گناهی از شما بخشیده میشود، غیر از حقالناس.
تسنیم | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 08 شهریور 1402 - 17:15
همزمان با ایام شهادت شهید محمدعلی رجایی، کتاب «بادیه فروش» که برگ هایی از زندگی این شهید عزیز است، به همت نشر شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.
خلاصه خبر
24 اسفند ماه سال 1358، در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، نام او در لیست فهرست ائتلاف بزرگ، لیست مشترک جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی دیده میشد.
بنی صدر در اول مرداد از مرحوم سید احمد خمینی به عنوان نخست وزیر نام برد، که امام خمینی (س) مخالفت کرد.
در 2 مرداد سال 1360، پس از عزل ابوالحسن بنی صدر دومین انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، و شهید رجایی در رقابت با علی اکبر پرورش، عباس شیبانی و حبیب الله عسگراولادی مسلمان توانست پیروز شود و دومین رئیس جمهور ایران شد و مراسم تنفیذ او توسط امام خمینی (ره) برگزار شد.
در ساعت 15 صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست وزیری به گوش رسید، در این انفجار او و شهید محمدجواد باهنر جان باختند.
این بمب گذاری نیز همانند ترور شهید بهشتی در دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) انجام شد.
تسنیم | فرهنگی و هنری | سه شنبه، 07 شهریور 1402 - 21:15
شهید حسین خرازی می نویسد: ما لشکر امام حسینیم،اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، سردار شهید «حاج حسین خرازی» در تاریخ هشت اسفند 1365 در حالی به شهادت رسید که فرماندهی لشکر 14 امام حسین (ع) را بر عهده داشت.
شهید خرازی جزو شهدایی است که نقش موثری در دوران مقدس داشت.
منطقه شلمچه در عملیات کربلای 5 نقطه ای بود که حاج حسین را به بهشت رساند.
تسنیم | فرهنگی و هنری | سه شنبه، 07 شهریور 1402 - 18:15
خانه موزه شهید رجایی که مدتی بود به جهت تعمیرات بنا، از دسترس عموم خارج بود، همزمان با هفته دولت بازگشایی شد.
خلاصه خبر
به گزارش تسنیم، خانه موزه شهید رجایی که مدتی بود به جهت تعمیرات بنا، از دسترس عموم خارج بود، همزمان با هفته دولت بازگشایی شد و علاقه مندان میتوانند همه روزه از ساعت 8 صبح الی 14 برای بازدید به این مکان مراجعه کنند.
شهید محمدعلی رجایی 25 خرداد سال 1312 در تهران دیده به جهان گشود و 8 شهریور سال 1360 در حالی که به مدت 28 روز، رئیسجمهور منتخب مردم بود، به شهادت رسید.
مهر | فرهنگی و هنری | شنبه، 04 شهریور 1402 - 13:34
یکی از خاطرات همسر اینشهید، مسافرکشیهای شوهرش در گرمای طاقتفرسای تابستان است که از ساعت ۱۵ تا ۲ بامداد روز بعد ادامه پیدا میکرد.
خلاصه خبر
فلاحپیشه بهگفته اهالی خانواده و دوستانش شخصیتی بسیار شاداب و سرزنده داشته و شیطنتهای مختلفی در سالهای جنگ و پس از جنگ از او سر زده است.
با توجه به اینکه شهید فلاحپیشه بیش از دو دهه پس از جنگ تحمیلی و دفاع مقدس زندگی کرد، کتاب پیشرو تصویر واقعگرایانهای از زندگی فرماندهان سالهای جنگ و سختیهای زندگی و معیشتشان ارائه میکند.
* شروع یکزندگی مشترک در گرماگرم جنگ
اصغر فلاحپیشه متولد بهمنماه سال ۱۳۴۵ و اهل محله فلاح تهران است که همسایگی و فعالیت مشترک در مسجد محله باعث ازدواج با همسر آیندهاش شد.
او ۲۲ ساله بود و همسرش ۱۸ ساله که ازدواج کردند.
مهریه همسرش هم ۴۵ سکه بهار آزادی تعیین شد.
بهش نمیخورد اینقدر احساساتی باشد.» وی همچنین در خاطرات خود گفته فلاحپیشه از شروع زندگی مشترک، آنقدر درگیر جبهه و جنگ بود که فرصت نشد برای ماهعسل با همسرش مسافرت برود.
در همانزمان پس از اجرای ماموریتهای مخابراتی، همراه با گردان عمار در حمله شرکت میکرد.
او حین حضور در معرکه نبرد مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از ناحیه پا زخمی شد.
او حین حضور در معرکه نبرد مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از ناحیه پا زخمی شد.
یکی از خاطرات سردار حسین بهشتی فرمانده مخابرات لشکر ۲۷ از اصغر فلاحپیشه مربوط به روزهای تصرف فاو توسط ایران است.
بهشتی میگوید شرایطی پیش آمد که بنا شد به صلاحدید شهید محمدرضا دستواره فرمانده لشکر ۲۷، جاده فاو_امالقصر با مواد منفجره منهدم شود.
در یکی از عملیاتها، فلاحپیشه و جمعی از دوستانش سهروز تمام بدون غذا و امکانات در منطقه دشمن گرفتار شده و از گرسنگی، سر نخلها را بریده و از ماده درونشان تغذیه میکردند.
او همچنین زمانی که دکل تلفن دشمن و آنتناش در تیررس دشمن بود، با پوشش آتش نیروهای خودی از دکل بالا رفته و مرکز تلفن آن را باز کرده و غنیمت گرفت.
در نهایت پس از آنکه خیالشان از پایان جنگ آسوده شد، مهرماه ۱۳۶۷ به پادگان ولیعصر (عج) در تهران بازگشتند.
* پایان جنگ، شهادت دلخراش برادر و انتقال به تهران
اینوضعیت یکسال طول کشید تا در نهایت به همسرش گفت بهتر است به جنوب بروند.
زندگی دوباره در جنوب برای چندماه طول کشید و فلاحپیشه دوباره به تهران نقلمکان کرد تا کنار برادر بزرگش امیر باشد که از عوارض شیمیایی سالهای جنگ رنج میکشید و در بیمارستان بستری شده بود.
سپس بنا را بر این گذاشت که به جنوب برود و با فرماندهان خود برای گرفتن مرخصی و بازگشت به تهران هماهنگی کند.
اما شهادت برادرش روی تخت بیمارستان باعث شد خود را بهسرعت به تهران برساند.
درگذشت پدر و شهادت برادر و شرایط خانواده فلاحپیشه باعث شد اصغر با موافقت فرماندهانش از جنوب به تهران منتقل شود.
تولد دختر دومش با تاسیس میوهفروشی همراه شد.
* زندگی در خانه سازمانی و مسافرکشی فرمانده
با بستهشدن مغازه میوهفروشی، فلاحپیشه به همسرش خبر داد بناست سپاه به نیروهایش ازجمله او، خانه سازمانی بدهد.
برنامه روزانه اینفرمانده مخابرات از اینپس اینگونه تنظیم شد که از صبح تا ظهر در سپاه حضور داشته و سپس با حضور در منزل و صرف ناهار به مسافرکشی برود.
بهگفته همسر اینشهید، فلاحپیشه بعضیروزها حتی به منزل نمیرفت و از پادگان امام حسن راهی مسافرکشی میشد.
یکی از خاطرات همسر اینشهید، مسافرکشیهای شوهرش در گرمای طاقتفرسای تابستان است که از ساعت ۱۵ تا ۲ بامداد روز بعد ادامه پیدا میکرد و یکبار پس از ورودش به خانه، متوجه تعویض با زجر و سختی لباس شوهرش شد.
همسر شهید فلاحپیشه میگوید شوهرش بهقدری تودار بود که هیچوقت از مشکلات زندگی خود برای دیگران صحبت نمیکرد.
روز ۵ مرداد ۱۳۷۹ حسین بهشتی دوست و فرمانده فلاحپیشه، مسئول مخابرات بسیج استان تهران شد و اصغر فلاحپیشه نیز بهعنوان دوست و مشاور همراهیاش میکرد.
توفیق او در اینکار باعث شد فرمانده سپاه تهران، نیازمندیهای غیرمخابراتی خود را هم از واحد فلاحپیشه بخواهد.
در ۲ سال بعد که از پیش آمدند، مسئولیت ارتباطات و صوت نماز عیدفطر تهران هم به فلاحپیشه سپرده شد.
او هم در دوره تصدی اینمسئولیت، یکمجموعه تعمیرگاهی را برای رفع نیازهای نماز عید فطر سامان داد.
در نهایت برخی از دوستانش یاری رسانده و سردار بهشتی نیز مبلغی را بهعنوان وام برایش فراهم کرد.
بههمیندلیل برای بازههای چندروزه در خانه مادر خود، مادر همسرش و خواهر همسرش زندگی کرد اما اینتوفیقات در کار، همزمان با سختی زندگی و شرایط سخت اقتصادی خانه فلاحپیشه همراه بود.
خیلی وقتها اشکنه، کوکو، کشک یا آش درست میکردم.
فقط مهمان که میآمد، برنج و خورشت درست میکردم.
او خود و همسرش را برای حج تمتع ثبتنام کرد و از خانه سازمانی به منزل خریداریشده خودش کوچ کرد.
در نهایت برخی از دوستانش یاری رسانده و سردار بهشتی نیز مبلغی را بهعنوان وام برایش فراهم کرد.
بههمیندلیل برای بازههای چندروزه در خانه مادر خود، مادر همسرش و خواهر همسرش زندگی کرد.
اما با تحقیقی که اصغر فلاحپیشه و دوستش حسن منصوریان انجام دادند مشخص شد سپاه تهران، خودروهای صفر را تحویل گرفته اما آنها را به ناحیه واگذار نکرده است.
به اینترتیب مسئولان سپاه تهران با اینکار فلاحپیشه متوجه شدند او و همکارانش در ناحیه از ماجرا مطلع هستند.
او پاداش بازنشستگی خود را به سردار حسین بهشتی داد تا همرزم و دوستش موفق به خرید خودرو شود.
همسر اینشهید مدافع حرم میگوید پس از بازنشستگی فلاحپیشه، فرزندانش احساس کردند دوباره «بابا»ی خود را پیدا کردهاند.
اگه بهش اعتقاد دارید سر کنید!» (صفحه ۱۸۸) خاطره همسر شهید فلاحپیشه از روش تربیتی او و مواجهه با دخترانش نیز جالب است که در صفحه ۱۸۹ کتاب نقل شده است: «دلشان میخواست لاک بزنند.
دوستان و همرزمان فلاحپیشه نیز میگویند اینشهید با جوانها مثل خودشان و با پیرها هم مثل خودشان برخورد میکرد.
او گفته بود انگیزه درسخواندنش، فعالیت در سازمان حج و زیارت است و میخواهد برای انتقال کاروانهای زیارتی کاری انجام دهد.
پس از اخذ دیپلم، فلاحپیشه در شرکت شمسا از شرکتهای زیرمجموعه سازمان حج و زیارت مشغول به کار شد.
کار اصلی اینشرکت، بازرسی و نظارت بر هتلها و اماکن زیارتی بود که فلاحپیشه در اینساختار، مسئول تدارکات و تغذیه زائران بود.
به همیندلیل پس از این ۱۰۰ روز و بازگشت به منزل، طبق روایت همسرش بهمدت یکهفته تمام خوابید و فقط برای نماز و غذا بیدار میشد.