اصول دین امامت
تسنیم | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 04 اسفند 1401 - 12:54
کتاب جدید شعر کودک با عنوان «من توی آینه جا نمی شم» با شعر فائزه زرافشان و با تصویرگری مهدی بادیه پیما توسط انتشارات محیی منتشر شد.
خلاصه خبر
این کتاب جلد دوم کتاب شعر«خانهی قبلی ـ خانهی بعدی» است.
مؤسسه منتظران منجی علیهالسلام، تا کنون 8 جلد کتاب داستان کودک و یک جلد کتاب شعر کودک، از سه درونمایهی؛ ماهیتشناسی دنیا، الگوگیری صحیح و قلب سلیم تولید کرده است که با استقبال فراوان مخاطبان روبرو شده و در مدت 10 ماه به چاپ پنجم رسیدهاند و این کتاب هم ادامه این مجموعه است.
مهر | دین و اندیشه | پنجشنبه، 27 بهمن 1401 - 13:06
امام چون بر ملکوت احاطه دارد هیچ وقت اشتباه نمیکند، و چون فعل او فعل حق است دچار تردید و تحیر نمیشود، و در کرده خود پشیمان و نادم نمیگردد؛ چون خدا در کار خود تحیر و ندامت ندارد.
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی، فقیه، عارف و از شاگردان علامه طباطبایی بود.
آیتالله طهرانی بیشتر با مباحث عرفانی شناخته شده است، اما وی در سالهای حضورش در تهران که همزمان با نهضت اسلامی امام خمینی بود، با حمایت کامل از نهضت، به سازماندهی نیروهای مبارز پرداخت.
«رسالة لبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الألباب» از آثار ایشان است.
مرحوم علامه طهرانی در کتاب امام شناسی به بیان لزوم پیروی از حق میپردازد وی مینویسد امام معصوم بر ملکوت احاطه داشته و هرگز اشتباه نمیکنند.
امام چون بر ملکوت احاطه دارد هیچ وقت اشتباه نمیکند، و چون فعل او فعل حق است دچار تردید و تحیر نمیشود، و در کرده خود پشیمان و نادم نمیگردد؛ چون خدا در کار خود تحیر و ندامت ندارد.
افرادی که ندامت و پشیمانی پیدا میکنند، راجع به جهل آنها هنگام عمل است که جهتی از جهات در نزد آنها پسندیده بهنظر میرسد، و بلادرنگ مبادرت به آن عمل میکنند، و سپس که نقاط ضعف و تاریکی برای آنها روشن شد، که در حین عمل مخفی بوده است، نادم و پشیمان میگردند.
مرد حقّ پشیمان نمیشود، هیچگاه دیده نشده است که امام از فعل خود اظهار پشیمانی کند، و این علامتِ صحت عمل و اتقان آن است، و علاوه امام در هر موضوعی با قاطعیت، وظیفه مردم را تعیین میکند، نه آنکه از امروز به فردا محوّل کند، یا با مشورت و مطالعه و تأنیّ و تروّی حقیقت بر او مکشوف گردد، بلکه چون آئینه، حقایق در مقابل او نمودار است، و بلادرنگ پاسخ میگوید.
ابوبکر چند بار از خلافت خود اظهار پشیمانی نمود.
کراراً گفت: اقیلونی، اقِیلُونی وَ لَسْتُ بِخَیرِکمْ بار خلافت را از گردن من بردارید من بهترین افراد شما نیستم!
باید به او گفت: اگر خلافت را که ربودی به امر خدا بود، چگونه میخواهی رها کنی؟
و اگر به امر خدا نبود چگونه ربودی؟
اینجاست که مانند کلاف سر در گم متحیر و سرگردان میشود، چون قدرت تحمّل این بار را ندارد از طرفی، و از طرف دیگر هم دلش نمیآید که بگذارد تا صاحبش بردارد: کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ - و کسانی که کافر شدهاند اعمالشان مانند ظلماتی میباشد در دریای مضطرب که پیوسته موجی او را بپوشاند و از فراز آن موج موجی دیگر برآید و از فراز آن ابری پدیدار گردد، ظلماتی هستند بعضی از آنها در بالای بعضی دیگر به طوری که چون مرد کافر دستش را بیرون بیاورد هیچ وقت نمیتواند آن را ببیند، و کسی که خدا برای او نوری قرار نداده است دارای نوری نمیباشد.
مسعودی گوید: چون زمان وفات ابوبکر رسید و به حال احتضار درآمد، گفت: من بر چیزی تأسف نمیخورم، مگر بر سه چیز که به جای آوردم، و دوست داشتم که آنها را به جای نمیآوردم، و بر سه چیز که به جای نیاوردم، و دوست داشتم که آنها را به جای میآوردم.
و از سه چیز که دوست داشتم از رسول خدا صلّی اللَه علیه و آله سوال کنم و سوال نکردم.
اما آن سه چیزیکه به جای آوردم، و دوست داشتم که آنها را به جای نمیآوردم، یکی آن بود که دوست داشتم که از خانه فاطمه تفتیش و تفحص به عمل نمیآوردم، و در این باره سخنان بسیاری گفت.
نصوص صریحه قرآن کریم و سنّت صحیحه رسول خدا و سیره متّبعه ائمّه طاهرین علیهم السّلام و روش صحابه ذی بصیرت و تابعین ذی درایت جداً مناط تبعیت و پیروی را، از واقعیت و حق میداند، خواه طبق آرا اکثرین باشد یا نباشد.
و از پیروی رأی خلاف واقع و حقیقت تجنّب میورزد خواه پشتیبان او آرا همه عالم باشد یا نباشد.
و این بزرگترین محلّ اختلاف بین شیعه و سنّی است، و تمام مسائل اختلاف بر این محور دور میزند و بر این اساس رجوع مینماید.
شیعه از صدر اسلام تا به حال فریاد میزند، دلیل میآورد احتجاج میکند که باید از حقّ تبعیت نمود، نه از آرا مردم؛ امامت انتصابی است، نه انتخابی، مردم باید از حقّ پیروی کنند؛ و امام به حقّ باید از جانب خدا معین گردد، بعین آنکه رسول خدا باید از جانب خدا بیاید، و مردم حقّ انتخاب پیامبر را ندارند.
این است منطق شیعه که منطق اسلام است.
مهر | دین و اندیشه | شنبه، 08 بهمن 1401 - 15:15
امام کسی است که از ضلالت و معصیت مصون باشد و در تلقی معارف الهیه و الهامات رحمانیه اشتباه نکند و متن واقع در قلب او منعکس گردد.
خلاصه خبر
از ذیل آیه شریفه راجع به حضرت ابراهیم که تقاضای آن را برای ذریه میکند، استفاده میشود که امامت به ستمگر و ظالم نمیرسد؛ چون ظالم در آیه، مطلق آمده است: لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ یعنی عهد من به کسانی که ظلم کرده باشند گرچه آن ظلم مختصر باشد نمیرسد؛ و بر عکس به کسانی که به نحو مطلق ظالم نباشند خواهد رسید و این عین عصمت است.
امام کسی است که در تمام طول عمر خود گناه نکرده باشد، و کسی که گناه کوچکی گرچه در بعض احیان از او سر زده باشد، یا ظلم و شرکی از او بروز کرده باشد، گرچه بعداً توبه نموده باشد، و اثر گناه از بین رفته باشد امام نخواهد بود.
دوّم کسانی که در تمام طول عمر خود پاک و منزّه از گناه بوده، و لحظهای ظلم نکرده باشند.
سوّم کسانیکه در اول عمر خود ظالم بوده، و در آخر عمر خود توبه نموده، و هدایت خدا به او رسیده باشد.
مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 04 بهمن 1401 - 09:39
امام کسی است که حقاً باید از مراتب نفس و خودی عبور نموده، و به مراحل توحید حقیقی وارد شده باشد برای همین همه افعال او افعال الهی می شود.
خلاصه خبر
برای روشن شدن این مطلب از قرآن مجید شاهدی میآوریم: وَ أَوحی رَبکَ إِلَی النحلِ أنِ اتخِذِی مِنَ الجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعرِشُونَ • ثُم کُلِی مِن کُل الثَّمَراتِ فَاسلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخرُجُ مِن بُطُونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیةً لِقَوم یَتَفَکرُونَ خدای تو به زنبور عسل وحی فرستاد، به اینکه در کوهها و درختها، و در سقفهای منازل، برای خود خانه درست کن؛ سپس از تمام میوهجات بخور، و با حالت تسلیم و راههائی که خدا به تو معرفی کرده بپیما.
این فعل، فعل خداست که به مشیت خدا از آئینه وجود و صقعِ نفس آنان هویدا و از مجری و مجلای وجود آنان طلوع میکند.
بنابراین میتوان گفت که نفس فعل آنان وحی خداست.
بالجمله از آیه مبارکه: وَ أوحَینا إِلَیهِم فِعلَ الخَیراتِ استفاده میشود که امام کسی است که حقاً باید از مراتب نفس و خودی عبور نموده، و به مراحل توحید حقیقی وارد شده، و با وجود طلوع آفتاب عالمتاب، و ظهور ذات مقدّس حق جل و علا در مرائی کاینات و جلوه او در ماهیات امکانیه، از خود ظهور و بروز ندیده، بلکه اصل هستی خود را مندک در هستی حضرت مفیض الوجود بنماید؛ و فعل و گفتار او و سکون و حرکت او و قیام و قعود او و جنگ و صلح او فعل خدا گردد.
اگر کسی به این مرحله رسید قابلیت امامت را بهاذن خدا دارد و الا فلا.
مهر | دین و اندیشه | یکشنبه، 02 بهمن 1401 - 09:50
کتاب «بررسی معیار امامت و رهبری در قرآن» اثر احمدعلی طاهری به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۷۶ صفحه منتشر شد.
خلاصه خبر
عصمت از علم و شناخت انسان ناشی می شود؛ یعنی اگر انسان به تمام جوانب و پیامدهای منفی یک موضوع عملی علم و شناخت داشته باشد، با اختیار به سراغ آن نمی روند؛ بلکه ارتکاب آن در ذهنش خطور هم نمی کند؛ مانند بسیاری از انسان های عادی که زشتی و ضررهای کشف عورت و خوردن لجن و سم را می دانند و هرگز مرکتب آن نمی شوند و حتی ارتکاب آنها در ذهنشان خطور نمی کند.
پیامبران و رهبران الهی به سبب شناختی که از باطن گناه دارند، هرگز، با اختیار مرتکب معصیت نمی شوند، زیرا حقیقت و ضررهای ارتکاب به آن، همانند خوردن لجن و آتش برایشان روشن است، بلکه قصد گناه در ذهنشان خطور نمی کند.
مهر | دین و اندیشه | شنبه، 01 بهمن 1401 - 11:34
انسان سزاوارتر است از فردی تبعیت کند که هدایت به حق میکند، و البته او کسی است که ذاتاً هدایت یافته باشد، نه آنکه دیگری او را هدایت نموده باشد.
خلاصه خبر
در این آیه کیفیت احتجاج با مشرکین را خداوند به پیغمبرش تعلیم میکند، که چگونه بر آنها اثبات نماید، که شرکا خدا قابل ستایش و پیروی نیستند؛ و اساس این احتجاج مبتنی بر لزوم پیروی از صدق و اعراض از غیرحق میباشد.
بنابراین از این آیه خوب استفاده میشود که انسان سزاوارتر است از فردی تبعیت کند که هدایت به حق میکند، و البته او کسی است که ذاتاً هدایت یافته باشد، نه آنکه دیگری او را هدایت نموده باشد؛ و او امام معصوم است که در هیچ لحظه غیر از خدا را نپرستیده و از او معصیتی سر نزده باشد.
چنین کسی بدون دخالت واسطهای، بدست خود خدا که حق است هدایت یافته است، و اما شخصی که مدتی غیر از خدا را پرستیده، یا معصیتی از او صادر شده، گرچه فعلاً به دست غیر متنبه شده و خدا پرست و عادل گردیده است، لکن لایق برای مقام امامت و پیروی نیست.
بنابراین پیروی از امام معصوم واجب است و از امام غیر معصوم حرام است.
از امالی شیخ طوسی مسندا نقل شده، و همچنین از مناقب ابن المغازلی مرفوعا از ابن مسعود از حضرت رسول که فرمودند: «خداوند به حضرت ابراهیم خطاب کرد: کسی که به بت سجده کرده باشد، من هیچگاه او را امام قرار نمیدهم.
سپس حضرت رسول فرمودند: تا اینکه دعوت رسالت و امامت به من و به برادرم علی منتهی شد، هیچ یک از ما دو نفر به بتی سجده نکردیم در هیچ زمان.»
در کتابهای کلامی برای امام صفات مختلفی لازم دانسته شده است. در این بین عصمت و علم امام دو صفت اصلی است که سایر اوصاف از آن قابل استنتاج است. امام نه تنها باید واجد صفاتی باشد که ایفای امر امامت در گرو آن است، بلکه باید در این صفات بر دیگران برتری داشته باشد؛ زیرا فرض این است که او مقتدا و مقدم بر همه آنها است و از نظر عقل، مقدم داشتن فردی که در صفات و ویژگیهای امامت مساوی با دیگران یا پایینتر از آنها است، ناپسند است.
امامت يكی از اصول دينی شيعه است و جايگاهی بسان ستون در خيمه اسلام دارد، آنچنانكه امامت و ولايت زمينهساز و ابزار شناخت صحيح و به دور از هرگونه انحراف ساير اصول و مبانی دينی در فرهنگ تشيع محسوب میشود.
در روايات وارده از اهل بيت(ع) نيز بر اين مسأله تاكيد شده است، در حديثی از امام محمدباقر(ع) میخوانيم: «اسلام بر پنج چيز بنا شده است كه آنها عبارتند از نماز، زكات، روزه، حج و ولايت كه در اين بين ولايت با فضيلتترين است، زيرا ولايت كليد ساير آنهاست.» (بحارالانوار، مجلسی، ج ۷۹ص۲۳۴)
به همين دليل شناخت درست نسبت به جايگاه و شأن امام معصوم(ع) مسألهای بسيار مهم است كه ائمهاطهار(ع) همواره بر آن تأكيد داشتهاند و آموزههای عميق و دقيقی كه در اين خصوص ارائه كردهاند، اصلیترين منبع و مرجع در زمينه معرفت و شناخت امام محسوب میشود و بايد به سخنان آن بزرگواران رجوع كرد.
شناخت و معرفی دقیق و کامل معصوم برای غیر معصوم ممکن نیست. عقول و افهام در درک و شناخت امام معصوم پر و بال ریخته اند. در این مجال سعی می شود با تمسک به احادیث اهل بیت (علیهم السّلام) پرتوی از نور وجودی حجج الهی معرفی گردد.
البته در این مورد روایات و گفتارها و بحث ها فراوان است ولی در بحث ذیل سعی می شود با استفاده از بیان معصومین (علیهم السّلام) بعضی از صفات امام برای حصول معرفت و شناخت ذکر گردد. از مجموعه احادیث رسیده درباره معرفی و شناخت امام چند حدیث که امام را به عنوان حجه الله معرفی نموده اند و همراه با صفت حجه الله، صفتهای دیگری نیز برای امام برشمرده اند؛ انتخاب گردیده است که در این مجال ذکر می شود:
مهر | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 28 دی 1401 - 10:06
کتاب «لوح امامت؛ شرح حدیث لوح و بررسی مقام امامت در آن» نوشته سید لطف الله جلالی و راحله اعتمادیان راد توسط انتشارات دلیل ما منتشر شد.
خلاصه خبر
مشهورترین نقل این حدیث، از صحابی معروف، جابر بن عبدالله انصاری است.
روایت حدیث که از طریق جابر بن عبدالله انصاری نقل شده، چنین است: «امام صادق (ع) نقل میکند که روزی پدرم از جابر بن عبدالله انصاری خواست ماجرای مشاهده لوحی که در دست جدهاش حضرت فاطمه (س) بود و مطالب مکتوب در لوح را برای او بازگو کند.
این لوح چیست؟
فاطمه (س) فرمود: «این لوحی است که خداوند عزوجل آن را به رسولش محمد مصطفی (ص) اهدا نمود.
سپس مادرت فاطمه (س) آن لوح را در اختیار من قرار داد.
پدرم به جابر فرمود: جابر!
جابر به نسخهای که در دستش بود، نگریست و پدرم تمام مطالب صحیفه را از حفظ برای جابر خواند.
همچنین در کتابهای دیگری چون احتجاج، ارشاد القلوب، تأویل الآیات، تقریب المعارف، فضائل فضل بن شاذان، مناقب ابن شهر آشوب، کشف الغمه، الفصول المختاره، الصراط المستقیم، الارشاد شیخ مفید و… این روایت به طور کلی یا جزئی، با ذکر سند و یا بدون آن نقل شده است.